Document Type : Mixed Method Research Paper
Authors
Assistant Professor, Azarbayjan Shahid Madani University, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
امروزه تمایل زیادی از جانب محققان و نظریهپردازان به رفتارهای مختلف آسیبرسان و منفی در محیطهای کاری معطوف شده است. توجه به پژوهش در مورد این گونه رفتارها یکی به دلیل شیوع فزاینده این نوع رفتارها و دیگری به دلیل هزینههای قابل توجهی است که در اثر بروز چنین رفتارهایی به سازمان تحمیل میشود (Fatima & Imram, 2013). گستره رفتارهای منفی و آسیبرسان تحت عناوین مختلفی نظیر فریب، خرابکاری، دروغگویی و بدگویی مورد اشاره قرارگرفتهاند. به رفتارهایی که با نقض قوانینکار، سازمان را تهدید میکنند رفتارهایانحرافیکاری[1] اطلاق میشود. (Marcus&Schuler, 2004) اظهارکردند که یک رفتار باید 3 ویژگی زیر را داشته باشد تا به عنوان انحرافکاری تلقی شود؛ اول اینکه صرف نظر از نتایج ملموس، رفتار باید یک عمل ارادی باشد (نه شانسی و اتفاقی). دوم؛ رفتارباید بالقوه و قابل پیشبینی باشد. و سوم؛ رفتار باید در تضاد با منافع مشروع دیگران و درمخالفت با سازمان انجام پذیرد.
مجموعه تحقیقات گوناگونی که تاکنون در مورد رفتارهای انحرافی صورت گرفته، عوامل متعدد فردی، موقعیتی و سازمانی را به عنوان پیشبینی کنندهی این رفتارها معرفی نمودهاند(Mitchell& Bethmarrs,2009 Adller, 2008). از نظر (Shapiara & Even, 2011) و (Zoghbi, Tacoronte,2012) عدالت سازمانی متغیر مهمی در پیشبینی رفتارهایانحرافکاری به شمار میرود. عدالت سازمانی به درک افراد از عدالت در محل کار اشاره دارد. (Moorman,1991) در تعریف عدالت سازمانی میگوید که عدالت سازمانی شیوه های برخورد با کارکنان به طور ی است که آنها احساس کنند با آنها عادلانه رفتار میشود. بیش از چهار دهه است که در زمینه عدالت سازمانی تحقیق و پژوهش صورت میگیرد و تئوریها و نظریه های مختلفی در این زمینه ارائه شده است، تقریبا همه آنها اذعان دارند که عدالت سازمانی با ارزیابی عدالت توریعی، رویهای و مراودهای قابل بررسی است (Mccardle,2007). تحقیقات دربارة مفاهیم عدالت سازمان که بر نقش عدالت در محیطکار تأکید میکند، نشان داده است که مفاهیم عدالتسازمانی عمدتاً ادراک کارکنان از جمله رضایت شغلی، اهداف، تعهد سازمان و نیز رفتارهای محیطکار مانند کارگریزی و تابعیت سازمانی را تحت تاثیر قرار میدهند (Bakhshi, Kuldeep & Ekta,2000).
برنامههای نظارت و راهنمایی درمدارس میتواند متغیر و عامل دیگری در جلوگیری از بروز رفتارهای انحرافی به حساب آید. از آنجا که فرایند نظارت و راهنمایی آموزشی با اصلاح و بهبود آموزش و پرورش سر و کار دارد، لذا ارتقای کیفیت فعالیتهای آموزشی هدف اصلی و سنگ بنای این فرایند است(Niknami, 2001 ؛,1985 Krajewski ، Wiles,2000). (Zepeda,2007) نظارت و راهنمایی آموزشی را به عنوان آنچه که با هدف ارتقای رشد، بهسازی، تعامل، مشکلگشایی بدون عیب و نقص و تعهد به ایجاد توانایی و ظرفیت در معلّمان انجام میشود، تعریف میکند. (Hismanoglu,2010) نظارت و راهنمایی آموزشی را به عنوان فرآیندی پویا که منجر به مطالعه و اصلاح تمامی عوامل موثر بر وضعیت آموزش و پرورش میشود تعریف می کند.
اگر ناظران تلاش کنند به بهبود وضعیت تک تک معلمان بپردازند در نتیجه به ایجاد رضایتشغلی، تعهدسازمانی، عدالتسازمانی و توسعهشغلی در بین معلمان کمک کردهاند و همچنین مانع بروز رفتارهای ناخواسته انحرافی و غیر اخلاقی میگردند. (Mackenzie,Thomas & Ronan, 2012) نشان دادهاند که توسعه کارکنان باعث کاهش رفتارهای مخرب و ناکارامد در سطح سازمان میگردد و بالعکس عدم توسعهکارکنان یکی از عوامل مهم در گرایش کارکنان یک سازمان به رفتارهای ناکارامد و رفتارهای انحرافی است. (Georji & jozef, 2013) نیز بیان داشتهاند که برنامههای توسعه کارکنان در سازمان، رفتارهای کارمندان را در محیط کار به صورت معنا داری تحت تاثیر قرار میدهند.
مدارس از آنجایی که در زمره سیستمهای آموزشی قرار دارند، رسالت مهمی در آموزش و تربیت جامعه بر دوش دارند. بروز رفتارهایانحرافی در این سیستمها از دو جهت خسارتبار است؛ اول اینکه این نوع رفتارها باعث کاهش بهرهوری و کارایی سیستم میشود و مجموعه را در رسیدن به اهداف و رسالت خود با مشکل مواجه میکند(Ferris&Brown&Heller, 2009). دوم اینکه بروز این رفتارها در مدارس از جنبه تربیتی و فرهنگی نیز موجب ایجاد آثار سوء و مخرب میشود. از جهتی دیگر امروزه نزدیک به 15 ملیون دانش آموز و معلم در سیستم آموزش و پرورش مشغول هستند و محیط این نظام تا حد زیادی زندگی این جمعیت را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار میدهد. بر این اساس ضروری به نظر میرسد که با انجام تحقیقاتی در سیستم آموزش و پرورش زمینههای تبیین، پیش بینی و کنترل چنین رفتارهایی ایجاد گردد؛ بنابراین در توالی این مباحث، ما در این مقاله در جستجوی پاسخ به این سوالات کلی هستم که اولا رفتارهای انحرافی معلمان کدامند؟ دوما آیا رفتارهای انحرافی رابطه ای با عدالت سازمانی دارند؟ سوما برنامه های نظارت و راهنمایی میتوانند از بروز رفتارهای انحرافی در معلمان جلوگیری کنند؟
چارچوب نظری
رفتارهایی خارج از قوانین و هنجارهای تعریف شده در سازمان رخ میدهد که مطلوب سازمان نیستند و برای سازمان خسارت به بار میآورند. محققان اسامی مختلفی را برای این رفتارها به کار میبرند. رفتار انحرافی (Bennett, & Robinson, 2003) و (Appelbaum , Laconi. & Matousek,2007) رفتار معکوس (Mangione & Quinn,1975) رفتار ضداجتماعی(Greenberg,1997). رفتارهای انحرافی از نظر مفهومی رفتارهایی هستند که با انجام آنها افراد قوانین و سیاست های سازمان را در عرصه های مختلف نقض نموده و موجب ایجاد خسارات و آسیب های جدی به سازمان می شوند. در بررسی عوامل بوجود آورنده رفتارانحرافی، عوامل متعدد و پراکندهای از سوی محققان و نظریهپردازان مطرح گردیده است. (Piterson,2002) این عوامل را در سه دسته کلی عوامل فردی، عوامل میان فردی – اجتماعی و عوامل سازمانی تقسیمبندی کرده است.(Applebaum, Laconi & Matousek,2007) دو دیدگاه عمده را برای پیش بینی رفتارهای انحرافی مطرح می کند دیدگاه مبتنی بر فرد[2] و رویکرد مبتنی بر شرایط کاری[3]. پیترسون از بین عواملی که مطرح کرد به عامل سازمانی تاکید بیشتری دارد در حالی که آپلبام و همکاران به دیدگاه مبتنی بر شرایط کاری تاکید دارد و این نشان دهنده این است که نقش سازمان و شرایط کاری در بروز رفتارهای انحرافی بیشتر از فرد است.
پژوهشگران به عدالتسازمانی به عنوان یک عامل اثرگذار بر رفتارانحرافی کارکنان توجه کردهاند. (Mormen,1991) در تعریف عدالت سازمانی میگوید که در عدالت سازمانی شیوههای برخورد با کارکنان به طوری که آنها احساس کنند با آنها عادلانه رفتار میشود مورد بحث قرار میگیرد. عدالت سازمانی به رفتار منصفانه و درستی اشاره دارد که سازمانها با کارکنان خود دارند و در واقع به ادراکات افراد از انصاف در محل کار اشاره میکند(Yaghoobi, sagaeiannejhad,gorji,noroozi &rezaeei, 2009). طبق تحقیقات انجام گرفته در حوزه عدالتسازمانی سه نوع عدالت در محیط کار شناخته شده است که عبارتاند از: عدالتتوزیعی، رویهای و تعاملی. عدالتتوزیعی زمانی حاصل میشود که کارمندان احساس کنند که نسبت کار و تلاش به پاداش و درآمد در میان همکاران خود عادلانه است. عدالت در رویه یعنی درک عادلانه بودن فرآیندها. عدالت مراودهای به عمل اجتماعی رویه اشاره دارد. افراد نسبت به کیفیت برخورد با آنان در روابط متقابل شخصی و همچنین جنبه های ساختاری فراگرد تصمیمگیری ها حساس اند و تمایل دارند عدالت در این زمینه هم رعایت شود. قوانین ناعادلانه یا رفتار ناعادلانه با کارکنان بر رفتار آنها تأثیر میگذارد(Salmani &Radmand, 2009). اگر کارکنان احساس بی عدالتی کنند یا احساس کنند که قوانین غیر عادلانه هستند آن ها را نادیده میگیرند یا برای جبران بیعدالتی به رفتارهای انحرافی دست خواهند زد. همچنین (Shapiara & Even, 2011) در مطالعات خود اشاره به رفتارهای انحرافی همچون غیبت، دیرآمدن، آرام کار کردن به گونه عمدی اشاره میکنند و بیان میدارند از جمله بروز این رفتارها عوامل سازمانی مثل عدالتسازمانی و تعهدسازمانی هستند. نظارت و راهنمایی در دل خود مدیریت علمی و برخورد آزاد منشانه و نظارت همکارانه را دارد. به اعتقاد صاحبنظران منظور از نظارت و راهنمایی، کمک به معلمان مدرسه هست تا فرایند ادراکات خود را اصلاح و بازبینی کنند. به علاوه محیط مدرسه را بشناسند و توانمندیهای خود را کشف کنند(Vakilian, 2006).
مدل های نظارت و راهنمایی را در قالب سه مدل مکانیکی، ارگانیکی، وسیستمی فراهم آورده است. در مدل مکانیکی، نظارت و راهنمایی بیشتر جنبه اداری و اجرایی دارد. معلمان همچون اجزای شیئی فرض میشوند که میتوان موجودیت هر یک را بر اساس قوانین فیزیکی و مکانیکی توجیه کرد. این مدل با فرض سیستم بسته از طریق بازرسی از کلاس برای حصول اطمینان از اینکه فعالیتهای معلمان مطابق با اهداف و استانداردهای مورد نظر مقامات آموزش و پرورش است یا نه به کنترل دقیق آنان میپردازد. در مدل ارگانیکی نظارت و راهنمایی، جنبهی انسانی بیشتر مورد تاکید قرار میگیرد. معلم به مثابه یک موجود زنده در حد و حصر شخصی رشد و تغیر مییابد. نسبت او با سیستم نظارت و راهنمایی، همانند سلول به موجود زنده است. این مدل با حد و حصر نسبتا بازی به تبادل اطلاعات میپردازد و ضمن در نظر گرفتن احساسات و عواطف عوامل آموزشی و بخصوص معلمان، برای حفظ ساختار نظارت میکوشند. مدل سیستمی نظارت و راهنمایی آموزشی بهعنوان بینشی کلاننگر، مفاهیم و یافتههای جدیدی را جایگزین مفاهیم سنتی نظارت و راهنمایی کرد. در این مدل ضمن مردود دانستن انتخاب یک راهحل قطعی، برای بررسی و مطالعه تمام راهحلهای گوناگون میکوشند. بر اساس دلایل، پیشرفت یا پیشرفت نکردن دانشآموزان را تنها در شایستگی یا بیکفایتی معلم نمیدانند. معلم، تنها عامل تعیینکننده نیست، بلکه بهعنوان یک عامل بسیار مهم از بین عوامل دیگر در مجموعه سیستم آموزشی بهشمار میرود(Niknami, 2001).
پیشینهی پژوهش
نتایج پژوهش( Nadi, eslami &Harandi, 2016) که برای بررسی الگوی ساختاری عدالت سازمانی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی با رفتارهای انحرافی دبیران شهر اصفهان انجام دادند نشان می دهد که عدالت سازمانی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی به گونه مستقیم و غیرمستقیم بر رفتارهای انحرافی تأثیر دارند. عدالت سازمانی نیز تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر رضایت شغلی و تعهد سازمانی دارد. نتایج مدلیابی معادله ساختاری نیز نشان داد که رضایت شغلی بیشترین تأثیر را بر رفتارهای انحرافی دارد. نتایج تحقیق (Salmani &Radmand, 2009) نشان می دهد که بی عدالتی در ساختار جبران خدمات، بی عدالتی در اجرای قانون و ضعف فرهنگی به عنوان عوامل موثر در گرایش کارکنان به رفتارهای انحرافی شناسایی شده است.
(MacKenzie, Thomas & Ronan, 2012) در تحقیقی با عنوان «تاثیر توسعه کارکنان بر کاهش رفتارهای نا کارامد و مخرب» نشان داده است که توسعهکارکنان به طور هم زمان هم بر روی رفتارهای ناکارامد فردی، سازمانی و اجتماعی کارکنان تاثیر دارد و هم رفتارهای حرفه ای را تقویت میکند. برنامههای توسعه کارکنان که اغلب در جهت بهبود رفتارهای سازمانی طراحی و اجرا میشوند، علاوه بر رفتارهای سازمانی بر روی رفتارهای اجتماعی و فردی نیز موثر واقع میشوند و موجب کاهش رفتارهای ناکارآمد و مخرب فردی، سازمانی و اجتماعی میگردند. (Mccardle,2007) در تلاش برای شناسایی دلایل بروز رفتارهای انحرافی به دنبال پاسخ به این دو سوال بودند که اولاً چرا افراد رفتارهای انحرافی را مرتکب میشوند و چرا سازمان اجازه بروز این رفتارها را به افراد میدهد. نتایج تحقیق نشان داد که رفتارهای مدیریت و سازمان از یک طرف و عدم رشد حرفهای کارکنان از طرفی دیگر عوامل عمده رویآوری افراد به رفتارهای انحرافی هستند و اگر نقصها و عیبهایی در سیستم سازمان وجود نداشته باشد زمینه های بروز رفتار انحرافی به وجود نمیآید. یافته های تحقیق (Lampers,2004) با پیاده سازی ده استراتژی برای توانمندسازی کارکنان و معلمان مدارس متوسطه دریافت که رشد حرفهای معلمان مدرسه و کارکنان آن موجب افزایش مهارتها و برقراری ارتباط موثر با یکدیگر و کاهش رفتارهای انحرافی شده است.
با مروری بر پژوهشهای انجام گرفته مشخص میشود که اولا؛ توسعه حرفه ای و عدالت سازمانی در اکثر موارد موجب افزایش کارایی و کاهش رفتا های انحرافی گردیده است و دوما؛ عمده تحقیقات به روش کمی صورت پذیرفته است. از آنجایی که جای خالی انجام چنین پژوهشی در مدارس کاملا مشهود است و همچنین ابزار مناسب کمی برای پژوهشی از این نوع در دسترس نبود، انجام پژوهش حاضر در مدارس و به صورت کیفی ضروری به نظر می رسد.
روش پژوهش
روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش آمیخته[4] با طرح اکتشافی متوالی[5] است. در پاسخ به این سوال که علارغم وجود پرسشنامه استاندارد در زمینه رفتار انحرافی، چرا از روش آمیخته اکتشافی برای شناسایی این رفتارها استفاده شده است، باید گفت که چون پرسشنامه های موجود در زمینه رفتار انحرافی برای محیطهای تجاری و صنعتی بوده و تناسبی با محیطهای آموزشی نداشتند، بدین علت ضرورت دیده شد که با یک روش کیفی نوع رفتارهای انحرافی در یک محیط آموزشی شناسایی شوند. بنابراین در گام نخست برای شناسایی رفتارهای انحرافی معلمین از روش کیفی استفاده شد، سپس بر اساس داده های کیفی پرسشنامه رفتار انحرافی تهیه و تنظیم گردید و در گام بعد با روش کمی برای تعیین روابط بین متغییرهای تحقیق در نمونهای وسیعتر و رسیدن به سطحی از قابلیت تعمیمپذیری، مورد استفاده قرار گرفت.
جامعه ونمونهآماری :جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمین مرد مدارس ابتدایی دولتی شهر تبریز تشکیل میدهند که تعداد کل جامعه آماری 2250 نفر بودند. در بخش کیفی بر اساس نمونه گیری از موارد شناخته شده صورت پذیرفت. در این روش افرادی که با دیدگاههای خود قادر به در اختیار گذارندن اطلاعات مفید هستند مورد توجه قرار می گیرند. بر این اساس با انجام 16 مصاحبه با معلمین و اشباع نظری در موضوع مورد مصاحبه، انجام مصاحبه متوقف شد. در بخش کمی پژوهش از نمونهگیری خوشه ای دو مرحله ای استفاده گردید، بدین صورت که نواحی 5 گانه تبریز در مرحله اول هر کدام به عنوان یک خوشه در نظر گرفته شدند و ناحیه 2 و 3 به صورت تصادفی از بین 5 خوشه (مناطق آموزش و پرورش) انتخاب شدند. سپس از بین 130مدرسه و 841 معلم در دو منطقه 2 و 3 تعداد 40 مدرسه و 245 معلم به صورت تصادفی و بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند و پرسشنامه ها در بین معلمین آن مدارس توزیع گردید.
ابزار گرداوری داده ها:مصاحبه:برای کاوش گسترده ادراک و نگرش معلمین نسبت به پدیده رفتار انحرافی از سؤالات باز پاسخ استفاده شد. به منظور اطمینان از روایی محتوای ابزار، دو پژوهشگر دیگر که در این زمینه تبحر داشتند، سوالهای مصاحبه را بازبینی نمودند. به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافتهها از روش بازبینی توسط اعضاء[6] و بررسی همکار[7]استفاده شد. در روش بازبینی توسط اعضاء ، یافته ها در اختیارمصاحبه شوندگان قرار میگیرد تا صحت و دقت یافته ها مورد بازبینی قرار گیرد. دادههای کیفی پژوهش از طریق فرایند کدگذاری، مبتنی بر طرح نظامدار نظریۀ داده بنیاد اشتراس و کوربین (1385) تحلیل شد.
1-پرسشنامه رفتار انحرافی معلمین: بر اساس داده های حاصل از مصاحبه که در بالا شرح داده شد، پرسشنامه برمبنای نتایج تحلیل دادههایکیفی با استفاده از دستورالعمل طراحی پرسشنامه در پژوهشهای زمینهیابی طراحی شد. برای اطمینان از روایی محتوایی[8]پرسشنامه، 5 تن از متخصصان مدیریت آموزشی پرسشنامه را بررسی کردند. پرسشنامه بر مبنای پیشنهادهای آنها بازنگری شد. برای گویه های پرسشنامه تحلیل عاملی اکتشافی انجام گرفت و اصلاحات لازم در پرسشنامه انجام گرفت. میزان [9]KMO تحلیل عاملی 0.860 بود که در سطح قابل قبول می باشد و نشان میدهد که دادهها از قابلیت لازم برای تحلیل عاملی برخوردارند. به منظور اطمینان از پایا بودن پرسشنامه و همسانی درونی سؤالها، ضریب آلفای کرونباخ برای نمونه مقدماتی (30 نفر) محاسبه شد. مقدار آلفای به دست آمده (92/0)؛ حاکی از قابلیت اطمینان پرسشنامه و همسانی درونی گویههای آن بود.
2- پرسشنامه نظارت و راهنمایی:برای جمعآوری داده های مربوط به برنامههای نظارت و راهنمایی از پرسشنامه نظارت و راهنمایی (Torkzadeh & Noroozi,2012) استفاده گردید. پایایی این پرسشنامه در پژوهش (Torkzadeh, Noroozi &Imani,2012) با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه و 80/0 به دست آمد. روایی مقیاس نیز از طریق روش تحلیل گویه محاسبه گردید که در این فرآیند، روایی کل مقیاس 0.91 - 0.63 مثبت و معنادار به دست آمد.
3- پرسشنامه عدالت سازمانی: برای گرداوری دادههای مربوط به عدالت سازمانی از پرسشنامه (Niehoff & Moorma, 1996) که توسط (Neami & Shokrkon, 2007) اعتبار یابی شده است استفاده گردید. این پرسشنامه دارای سه زیر مقیاس عدالت توزیعی, عدالت مراوده ای و عدالت رویهای است و دارای20 گویه می باشد. روایی ابزار نیز در پژوهش(Neami & Shokrkon, 2007) از طریق نظر اعضاء هیئت علمی رشته مدیریت مورد تایید قرار گرفته است.
روش تحلیل دادههای کمی: برای تحلیل داده های کمی از آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و انحراف استاندارد وهمچنین از آمار استناطی شامل همبستگی و تحلیل مسیر رگرسیونی استفاده گردیده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است.
یافتههای کیفی
سوال اول: نمونه ها و مصادیق رفتار انحرافی معلمان چیست؟: برای استخراج اطلاعات از دادههای مصاحبه از روش کدگذاری باز استفاده گردید. در طول مرحله کدگذاری باز، دادهها به دقت مورد بررسی قرار گرفتند. واحد اصلی تحلیل برای کدگذاری باز مفاهیم بودند. هنگام تجزیه و تحلیل دقیق دادهها، مفاهیم از طریق کدگذاری، به طور مستقیم از رونوشت مصاحبة شرکتکنندگان (کدهای زنده) ایجاد شدند.رونوشت مصاحبهها برای یافتن مقولههای اصلی، مقولهها، ویژگیها و ابعاد این مقولات به طور منظم مورد بررسی قرار گرفتند. نخست دادههای مربوط به رونوشت مصاحبهها در سطح بند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پاسخ به هر سؤال اصلی در مصاحبه مورد بررسی قرار گرفت و مقولههای اصلی به طور موقت نامگذاری شدند. در مرحله بعد، دادهها در سطح جمله و عبارت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نهایت، رونوشتها مورد بررسی بیشتر قرار گرفتند و تجزیه و تحلیل دادهها با دقت بیشتر و چندین بار برای رسیدن به اشباع منطقی[10] برای مقولههای اصلی، مقولهها و ویژگیهای آنها به صورت تکراری انجام شد. جدول شماره (1) طبقهبندی نهایی را نشان میدهد. تعداد 2 مقوله کلی، 4 مقوله محوری، 23خردهمقولات در جدول 1 فهرست شدهاند.در طی طراحی پرسشنامه، تمامی مقولههای کلی، اکثر مقولهها، ویژگیها و ابعاد در پرسشنامه ارائه شدهاند.
جدول شماره (1) مقوله های کلی، محوری و فرعی منتج از کد گذاری باز
مقولههای فرعی |
مقوله محوری |
مقوله کلی |
1 – هدر دادن وقت کلاس |
انحراف فرایندی |
انحراف سازمانی |
2- تاخیر در ورود به کلاس |
|
|
3- اتمام زود هنگام کلاس |
|
|
4- غیبت بیش از حد |
|
|
5- سر پیچی از قوانین |
|
|
6- برخورد سلیقه ای با دانش اموزان |
|
|
7- ارزیابی سوگیرانه دانش آموزان |
|
|
8- بی توجهی به دانش آموزان ضعیف |
|
|
9- عدم همکاری و هماهنگی با همکاران و عوامل مدرسه |
|
|
10- ارتباط با اولیا بدون اطلاع مدرسه |
|
|
11- عدم جدیت و بی دقتی در انجام وظایف |
|
|
12 - حضور فیزیکی در سر کار ولی درگیری های ذهنی غیر کاری |
|
|
13- پرخاشگری و تنبیه بدنی |
|
|
-14 دادن اطلاعات نامناسب 15- زیر آب زنی 16- افشای اطلاعات محرمانه |
انحراف سیاسی |
انحراف سازمانی |
17- رشوه گرفتن از دانش آموزان یا اولیا 18- سو استفاده از مقام و موقعیت خود 19- تساهل در نگهداری اموال مدرسه |
انحراف مالی |
انحراف سازمانی |
20- غیبت کردن پشت سر همکاران 21- درگیری لفظی با همکاران 22 – برچسب زدن به همکارن 23 - با طعنه و کنایه حرف زدن و تیکه انداختن |
خصومت میان فردی |
انحراف میان فردی |
یافته های کمی: از تعداد افراد کل نمونه در حدود 18 درصد از پاسخگویان دارای سابقه کاری یک تا پنج سال، در حدود 32 درصدشان پنج تا 10 سال، در حدود 31 درصدشان 10 تا 15 سال، بیش از 12 درصدشان 15 تا 20 سال و بیش از 7 درصدشان بیشتر از 20 سال دارای سابقه کاری بودند. همچنین اغلب پاسخگویان دارای تحصیلات لیسانس بودهاند (2/61درصد). میانگین و انحراف استاندارد نمرات معلمین را برای هر یک از متغیر های پژوهش در جدول شماره 2 را آمده است.
جدول (2). شاخص های توصیفی میانگین و انحراف استاندارد به همراه آزمون t تک نمونه ای متغیرهای مورد پژوهش
شاخص ها |
رفتار انحراف کاری |
عدالت سازمانی |
برنامه های نظارت و راهنمایی |
میانگین |
2 |
9/2 |
4/2 |
انحراف معیار |
7/0 |
9/0 |
1/1 |
مقدار t |
42/1 |
11/0 |
55/0 |
سطح معنی داری |
048/0 |
35/0 |
22/0 |
بر اساس اطلاعات جدول شماره (2) میانگین نمرات معلمین در متغیر رفتار انحرافی 2 و انحراف استاندارد آن 7/0 می باشد. در متغیر عدالت سازمانی میانگین عدالت از دید معلمین 1/3و انحراف استاندارد آن 9/0است. در متغیر برنامه های نظارت و راهنمایی میانگین 4/2و انحراف استاندارد برابر 1/1 می باشد.
جدول(3). مدل رگرسیون چند متغیره برای تبیین رفتار انحرافی کاری
متغیرهایی که وارد معادله شدهاند |
|||||
متغیرها |
B |
خطای استاندارد |
Beta |
مقدار t |
Sig |
عدالت سازمانی |
315/0- |
061/0 |
316/0- |
81/5- |
000/0 |
برنامه های نظارت و راهنمایی |
676/1- |
775/0 |
111/0- |
160/2- |
002/0 |
مقدار ثابت |
863/50 |
627/3 |
--- |
025/14 |
000/0 |
متغیرهایی که از معادله خارج شدهاند |
|||||
متغیرها |
مقدار T |
Sig |
|||
میزان تحصیلات |
316/0- |
754/0 |
|||
سابقه کاری |
119/1- |
341/0 |
جدول(4). شاخصها و آمارههای تحلیل رگرسیونی برای تبیین رفتار انحرافی کاری
ضریب همبستگی چندگانه |
315/0 |
ضریب تعیین |
99/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
94/0 |
خطای استاندارد |
797/14 |
همانگونه که در جدول (4) ملاحظه میشود، ضریب همبستگی چند گانه[11]315/0 M.R=، ضریب تعیین[12] برابر 99/0میباشد و ضریب تعیین تعدیلشده برابر94/0 میباشد و بیانگر این مطلب است که در حدود 13 درصد از واریانس و تغییرات رفتار انحرافی کاری توسط متغیرهای موجود در معادله تبیین میشود. با توجه به اینکه در تحلیل رگرسیونی فوق از روش (stepwise) استفاده شده است، ابتدا متغیری که بیشترین قدرت تبیینکنندگی را دارد وارد مدل رگرسیونی میشود و سپس بعد از این متغیر، متغیرهای دیگری که دارای بیشترین تأثیر بر روی متغیر وابسته باشند وارد مدل میشوند. آمارههای موجود در جدول(3) گویای این واقعیت است که متغیر عدالت سازمانی با بتای 316/0 بیشتر از همه متغیرهای مستقل دیگر بر رفتار انحرافی کاری تأثیر میگذارد، جهت تأثیر این متغیر نیز منفی و معکوس است. بعد از متغیر عدالت سازمانی، متغیر نظارت و راهنمایی با بتای 111/0- قرار گرفته است که دارای تأثیر نسبتاً متوسطی بر روی رفتار انحرافی کاری است. متغیر سابقه کاری و میزان تحصیلات به دلیل نداشتن ارتباط معنی دار با متغیر رفتار انحرافی از معادله خارج شدند.
جدول(5). میزان تأثیر متغیرهای مستقل بر متغیر رفتار انحرافی کاری در مدل نهایی
متغیر |
اثر مستقیم |
اثر غیرمستقیم |
اثر کل |
عدالت توزیعی |
321/0- |
195/0- |
516/0- |
عدالت مراوده ای |
374/0 |
007/0 |
373/0- |
عدالت رویه ای |
226/0- |
011/0 |
215/0- |
برنامه های نظارت و راهنمایی |
136/0- |
035/0- |
171/0- |
سابقه کاری |
ندارد |
127/0- |
217/0- |
میزان تحصیلات |
ندارد |
019/0- |
019/0- |
با توجه به نتایج جدول (5) برای ما روشن می شودکه متغیر عدالت توزیعی با دارا بودن اثر کل به اندازه (516/0-) در تبیین واریانس متغیر رفتار انحرافی کاری از بیشترین قدرت برخوردار است. بعد از این متغیر، عدالت مراوده ای و عدالت رویه ای در مراتب بعدی قرار دارند که به ترتیب با اثر کل 373/0-و 215/0- رابطه منفی با متغیر رفتار انحرافی کاری دارند. از سوی دیگر برنامه های نظارت و راهنمایی با اثر کل 171/0- بر متغیر رفتار انحرافی نشان میدهد که برای کاهش رفتارهای انحرافی باید بر برنامه های نظارت و راهنمایی تاکید کنیم. متغیر سابقه کاری و میزان تحصیلات اثر مستقیمی بر روی متغیر رفتار انحرافی ندارند و لی به واسطه تاثیر غیرمستقیم از طریق عدالت سازمانی تاثیر نسبتا کمی بر متغیر رفتار انحرافی دارند.
بحث و نتیجهگیری
یافتهها نشان داد که رابطه معنیدار و معکوسی بین رفتارانحرافی و برنامههای نظارت و راهنمایی وجود دارد. این یافته با نتایج یافتههای (MacKenzie, Thomas & Ronan, 2012) همسو است. توسعه یا عدمتوسعهحرفهای یکی از عوامل بسیار اساسی در گرایش کارکنان یک سازمان به رفتارهای مخرب است (Georji & jozef, 2013). (Acheson & Gall,2003) نظارت و راهنمایی را راهی برای بهبود فرایندهای یاددهی و یادگیری معرفی میکند که از طریق کمک به معلیمن در مسیر حرفهای شدن باعث پرورش فرهنگ سازمانی شده به نحوی که کار و محیط کاری را جالب میکند و در نتیجه مدرسه را در رسیدن به اهداف خود موفق میسازد .
بر اساس یافتههای تحقیق ارتباط معنیدار و معکوسی بین رفتارانحرافیکاری با عدالتسازمانی وجود دارد.، بدین معنی که با افزایش عدالتسازمانی در سازمان رفتارهایانحرافیکاری کاهش مییابند. این یافته با نتایج تحقیقات (Salmani &Radmand, 2009) و (Mccardle,2007)و همسو است. عدالتادراک شده از سوی کارکنان در سازمان رابطه مستقیمی با بروز رفتارهای انحرافی سازمان دارد. متغیرهای دیگری مانند نوع سازمان، زمینه کاری سازمان و ویژگیهای شخصیتی کارکنان بر این رابطه تاثیر می گذارند. سه مدل نظری به صورت آشکار چگونگی تاثیر رفتار عادلانه و غیر عادلانه بر رفتار انحرافی را نمایان میکنند. مدل اول که مبتنی بر دیدگاه ابزاری است نشان میدهد که رفتارهای ناعادلانه در مسائل اقتصادی و پرداختی های کارکنان انگیزه کارکنان را برای انجام درست وظایفشان از بین میبرد. دیدگاه دوم دیدگاه اجتماعی و ارتباطی است که بر اساس این دیدگاه اگر منزلت و شخصیت اجتماعی فرد در سازمان مورد توجه قرار نگیرد باعث میگردد تا فرد از راه های دیگری درصدد جبران بر آید و دیدگاه دیگر دیدگاه اخلاقی است اگر سازمان در رعایت اصول اخلاقی کوتاهی کند و همچنین رفتارهای منصفانه ای از خود نشان ندهد دیدگاه کارکنان نسبت به سازمان منفی شده و کارکنان سعی خواهند کرد رفتارهای تلافی جویانه ای از خود نشان دهند.
نتایج تحقیق نشان دادکه میزان ارتکاب به انواع رفتار انحرافی در مدارس در حد کمی بوده است (میانگین 2 از 5) همچنین از میان چهار دسته رفتارانحرافیکاری، بیشترین ارتکاب رفتارانحرافی به انحراففرایندی و کمترین آن به انحراف سیاسی اختصاص دارد. محیطکاری مدرسه توجیه کننده خوبی برای این نتایج میباشد. به لحاظ اینکه اولا؛ اکثر معلمین دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و دوما در یک محیط فرهنگی و آموزشی مشغول به کار بودند، لذا انتظار بر این است که در چنین محیطی رفتارهای انحرافیکاری کمتر ظهور و بروز داشته باشد. میزان ارتکاب به رفتارهایانحرافی در جامعه آماری پژوهش به نسبت سایر جوامع و محیطهای کاری نسبتا کم است. اما اینکه انحراف فرایندی بیش از انحراف سیاسی بوده با نگاهی به زیرمقیاس رفتارهایی انحرافی فرایندی و مالی قابل درک است. عدم جدیت در انجام وظایف محوله بیشترین میزان ارتکاب در دسته انحراففرایندی و غیبتکردن پشت سر همکاران بیشترین میزان ارتکاب در دسته انحراف میان فردی را داشته است. دلیل عمدهای که برای کمکاری و بیدقتی در کار میتوان بیان کرد این است که معلمین میزان حقوق و مزایای خود را با میزان کاری که از آنان انتظار میرود انجام دهند متناسب نمیدانند. معلمین در این تناسب بندی مشاغل و صنوف دیگر بیرون از نظام آموزش و پرورش را لحاظ قراد میدهند. از نظر آنان سایر اقشار جامعه مخصوصا صنوف آزاد با توانمندی وکار کمتر بیشتر از معلمین درآمد دارند؛ بنابراین به صورت ناخودآگاه معلمین با عدم جدیت در کار و بیدقتی به نحوی این عدم تناسب را جبران میکنند.
با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد که 1- برنامههای نظارت و راهنمایی به صورت جدی در برنامه توسعهای مدارس گنجانده شود و راهنمایی معلیمن به عنوان رویکردی برای کاهش رفتارهای انحرافی و آسیب رسان تلقی گرد. 2-درک معلمین از بیعدالتی در مورد حقوق و مزایا مورد بررسی قرارگرفته و در صورت واقعیت داشتن نسبت به متعادل سازی حقوق و مزایا اقدام گردد. انجام تحقیقات کاربردی دیگری در مورد تاثیرات عدالت سازمانی، فرهنگ ملی، اخلاق حرفه ای بر رفتار انحرافی کار پیشنهاد می گردد. البته لازم است اشاره شود که نتایج بدست آمده در این پژوهش قابل تعمیم به سایر جوامع آماری نمی باشد.
[1]. Deviant workplace behavior
[2].Person- based perspective
[3].Situation-based perspective
[4].mixed method
[5].The Exploratory Sequential Design
[6]. Member Checking
[7]. Peer debriefing
[8]. Content validity
[9]. Kaise_Meyer_Olkin Measure of Sampling
[10]. reasonable Saturation
[11]- Multiple Correlation R
[12]- R Square