Document Type : Quantitative Research Paper
Authors
Assistant Professor of Payame Noor University of Urmia-Urmia-Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
با شکلگیری آموزشوپرورش رسمی، مدیریت مدرسه در کانون توجّه برنامهریزان، صاحبنظران و پژوهشگران قرار گرفت؛ چراکه توجّه به این امر مهم، موجب بهبود کیفیت فرایندها در آموزشوپرورش میشود و زمینه دستیابی به نتایج مورد انتظار جامعه و توسعه سرمایه انسانی را فراهم میسازد(Choo, Linderman & Schroeder,2007). این در حالی است که همواره رویارویی با مسائل و مشکلات، عملکرد مدرسه را تحت تأثیر قرار داده و باعث کاهش میزان کار آیی و اثربخشی مدیریت میشود و ایفای نقش، انجام مأموریتها و وظایف محوله را با مشکل روبهرو میکند. مشاهده مدارسی که از جهاتی مانند «تعداد دانش آموزان»، «منابع و امکانات آموزشی»، «وضعیت اجتماعی- اقتصادی دانشآموزان» و ... وجوه مشترک فراوانی دارند، اما درزمینهٔ یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، با همدیگر تفاوت زیادی دارند، ما را به فکر فرومیبرد که دلیل این امر چه میتواند باشد؟ دلایل زیادی را میتوان بیان کرد که ازجمله آنها میتوان به نیروی انسانی متخصص و متعهد، مدیریت آموزشی قوی و ویژگیهای فراگیران، فرایندهای یاددهی و یادگیری اشاره کرد (Habibi,Pardakhtchi,Abolgasemi & Gahremani,2013). اما بررسیها نشان داده است که 27 درصد تغییر در یادگیری و نتایج تحصیلی دانش آموزان مربوط به مؤلفه مدیریت مدرسه میباشد(Mohamadi,Fadavi & Farhadi,2018).
ازآنجاکه هر نهاد یا سازمانی برای رشد و بهبود مستمر، به یک الگو نیازمند است، آموزشوپرورش نیز بهعنوان یکنهاد عظیم و اثرگذار در جامعه، از این مهم مستثنی نیست و ضرورت اجرای برنامهای که بتواند مسیر تعالی مدیریت را تعریف، تسهیل، تسریع و دستیافتنی کند، چند برابر میشود (Babazadeh,2011). تعالی سازمانی[1] مجموعه اقدامات برجستهی مدیریت و رسیدن به نتایج سازمان بر مبنای هشت مفهوم اساسی، یعنی: نتیجه ـ محوری، مشتری- مداری، رهبری، ثبات هدف، مدیریت بهوسیله فرایند و حقایق، توسعه افراد و مشارکت، یادگیری مداوم، نوآوری و بهبود، افزایش شرکا و پاسخگویی عمومی است (Nodehi,Taslimi,Mirkamali & Mirsepasi,2010).
سازمانهای بسیاری باوجود جدید بودن این مفهوم، سعی در ارتقای تعالی و برآورده کردن انتظارات ذینفعان خود، با استفاده از مدلهای تعالی موجود یا انطباق این مدلها با شرایط سازمانی و فرهنگی محیط خوددارند. مدلهای تعالی چندی وجود دارد که هرکدام به معیارهایی متفاوت اشارهکردهاند؛ از آن جمله میتوان به مدل دمینگ[2]، بالدریج[3]، مدل بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت[4] و غیره اشاره نمود (Nodehi & et al.,2010). در مورد کاربرد عملی نیز، یافتههای تحقیقات نشان میدهد که استفاده از برنامههای تعالی سازمانی در سازمان ممکن است با توجه به ساختار و ماهیت کار آنها، متفاوت باشد(Boys & et al.,2005). ازاینرو، کاربرد مدلهای تعالی سازمانی موجود در آموزشوپرورش بدون مفهومسازی و تطبیق آنها مسلماً با مشکل رو به خواهد بود(Miguel,2006). یکی از الگوهای موجود در این زمینه که بنا به ماهیت آن در آموزشوپرورش کاربرد دارد، الگوی «تعالی مدیریت مدرسه» است که با الهام از الگوی تعالی سازمانی طراحی گردیده است(Malik, Sinha & Blumenfeld,2012).
این مدل، نوعی ساختار مدیریتی است که با تکیهبر اصول و مفاهیم اساسی و توجّه به معیارهای اصلی مدیریت کیفیت جامع و سیستم خودارزیابی، موجبات پیشرفت و بهسازی مدرسه را فراهم میسازد و اهداف گوناگون را دنبال میکند (Calvo Mora,Led & Toldan,2006) که از اهم آن میتوان «زمینهسازی برای دستیابی به استانداردهای آموزشی و مدیریتی در مدارس»، «زمینهسازی بهمنظور ارتقای کیفیت آموزشی و پرورشی مدارس»، «حرکت بهسوی نهادینهسازی نگاه تعالیبخش در فرآیندهای مدیریتی» را نام برد 2012) , (Office of Secondary Education.
سازمانهای متعالی، در حکم سازمانهایی مسئول با ایجاد کردن شفافیت و پاسخگویی مناسب به ذینفعانشان در قبال عملکرد خود، مسیر تعالی را میپیمایند. پژوهشهای گوناگون نظیر (Loraine,2000)، نیز نشان میدهد که تعالی سازمانی نقش قابلتوجهی در بهبود کیفیت آموزشوپرورش دارد. مدارس باید در راستای تدوین استراتژیهای آینده خود و نیز در راستای حرکت به سمت تعالی، تلاشهای لازم را برای شناسایی انتظارات ذینفعانشان مبذول دارند، اما مدارس در بهکارگیری این مدلها در جهان تجربیات کمتری دارند و در ایران نیز به همین منوال است (Torani,2003). مدل «تعالی مدیریت مدرسه»، با الهام از مدلهای کیفیت سازمانی و با توجه به ویژگیهای مدرسه در سند تحول بنیادین، در پی آن است تا پس از ایجاد توانمندی لازم در کارشناسان، کارکنان و مدیران مدارس، زمینهی ایجاد مدرسه اثربخش را فراهم کند. در این مدل، مدرسه بهمثابهی یک سازمان یادگیرنده باید بهطور دائم با خودارزیابی، برنامهریزی، بهبود مستمر از طریق هماندیشی همهی کارکنان و بهرهگیری از مشاورهی علمی، مسیر تحولی و نوسازی خود را بر اساس شاخصهای کیفیت طی نماید (Torani,2014).
از طرفی، یکی از مهمترین عوامل موفقیت سازمان، فرهنگسازمانی[5] میباشد؛ زیرا بهعنوان نمونه ممکن است اِعمال یک راهبردی به دلیل مخالفت فرهنگسازمانی که مجموعهی اعتقادات اعضای سازمان است، به تأخیر افتاده یا رد شود (Moshbaki,2008). ازنظر (Hoy & Miskel,2005)؛ فرهنگسازمانی، نظامى از جهتگیریهای مشترک است که اجزا و عناصر یک مجموعه را با همدیگر در برمیگیرد و به آن هویت مجزایى میدهد(Mohammadi & et al.,2012) همچنین استنباطی است مشترک که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند (Hasani & Khezri,2018) و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر میشود (Jaskyte & Dressler,2004). (Quinn & Spreitzer,1991)، فرهنگسازمانی را به چهار دسته فرهنگ سلسله مراتبی، فرهنگ عقلایی، فرهنگ ایدئولوژیک، فرهنگ توافق و مشارکت، تقسیم نمودهاند (Shepherd,2008 & Kuratko).
فرهنگ عقلایی: فرهنگی متکی بر کار آیی میباشد که نتایج آن از پیش تعیینشده است و هدف اصلی آن انجام کار میباشد (Ahmadpour Dariani,2002).
فرهنگایدئولوژیک: فرهنگی است که وظیفهی اصلی مدیریت را پرورش کارآفرینی، خلاقیت و تأکید بربرتری جویی میداند و از نوآوری برای رسیدن به سودآوری و منافع بهره میگیرد (Tesluk & et al.,2002).
فرهنگ توافقی: فرهنگی است که بجای رویهها و قوانین سلسله مراتبی، مزیتهای رقابتی کار گروهی، برنامههای مشارکت کارکنان و تعهد سازمانی در آن موردتوجه میباشد (Tesluk & et al.,2002).
فرهنگ سلسله مراتبی: فرهنگی که در آن با استفاده از الگوی رفتاری معین میتوان فعالیتهای سازمان را طوری هدایت کرد که بیشترین تولید یا خدمت حاصل شود (Denison, & et al.,2004).
فرهنگسازمانی درواقع، شناختی از سازمان را ارائه میدهد و فرهنگسازمانی سودمند، تأثیر مثبتی در عملکرد کارکنان دارد و توسعهی آن احساس هویت و تعهد را در افراد تسهیل میکند و نیز ثبات سازمان را بالا میبرد (Kiakajori,Jafarnezhad & Hoseinnezhad,2010)و(Feghi Farahmand,2009). نتایج یک پژوهش نشان میدهد که دانشگاههای کالیفرنیا در آمریکا در زمره نخستین دانشگاهها بودند که با تغییر فرهنگی مناسب، برنامههای مدیریت کیفیت فراگیر را برای ۵ تا ۷ سال مورداستفاده قراردادند (Mesdagrad,2006). در پژوهشهای (1991 Denison & Spreitzer,) در یکصد و نودوچهار سازمان در استرالیا و همچنین (,2005 Prajogo & McDermott) در آمریکا گزارششده است که در اجرای مدیریت کیفیت فراگیر، فرهنگسازمانی بهعنوان یک متغیر اصلی تأثیر بسزایی داشته است. در ایران، نتایج تحقیق (Mombini,2015)، نشان داد که مدیریت کیفیت فراگیر با میانجیگری یادگیری سازمانی بر روی تعالی سازمانی تأثیرگذار است. (Seyedi,Shahidi & Sharafi,2012)، نشان دادند که بهکارگیری مدیریت کیفیت فراگیر بهمنظور ایجاد نوآوری در نواحی چهارگانه آموزشوپرورش شهرستان شیراز با نظر گرفتن تأثیر فرهنگ امکانپذیر است. (Ata & Forozan,2013)، در بررسی تعالی؛ توجه به ارزشهای مشترک، و پایبندی به کار اصلی، استفاده از ساختارهای ساده و انعطاف را دخیل دانستهاند. نتایج پژوهش (Yazdkhasti & et al.,2009) نیز مبین آن است که نوع فرهنگسازمانی پیشبینی کننده میزان پذیرش و اجرای مدیریت کیفیت فراگیر است؛ در پژوهشی (Salehi & et al., (2008، به بررسی میزان آمادگی دبیران جهت اجرای مدیریت کیفیت فراگیر بافرهنگسازمانی و اثربخشی مدیران پرداختند و ارتباط آنها را تائید نمودند. (Yong & Pheng,2008)، طی پژوهشی اظهار داشتهاند که سازمانهایی که دارای فرهنگ با جامعیت قوی هستند، عوامل مدیریت کیفیت شامل حمایت و رهبری، برنامهریزی استراتژیک و مشتری مداری را خوب اجرا میکنند یعنی سازمانهایی که دارای فرهنگ قبیلهای هستند، مؤلفههای مدیریت کیفیت فراگیر را خوب اجرا میکنند؛ درحالیکه سازمانهای بافرهنگ سلسله مراتبی و جامعیت ضعیف، تقریباً تمام مؤلفهها را ضعیف اجرا میکنند. (Jacobs & Suckling,2007) در مطالعهی خود نشان دادند که چگونه مدل تعالی مدیران را بهطور مؤثر بر خودارزیابی از معیارهای عملکردی در ارتباط با مشتری مداری قادر میسازد و همچنین، دریافتند که چگونه ارزیابان با استفاده از مفاهیم بنیادین مدیریت کیفیت خدمات میتوانند عوامل تأثیرگذار بر روی مشتریان را شناسایی و رتبهبندی کنند.
نظر به اینکه برنامه «تعالی مدیریت مدرسه» بر اساس مصوبهی شورای معاونین وزارت آموزشوپرورش از پنج سال پیش در تعدادی مدارس منتخب سطح کشور و از سه سال قبل در مدارس ابتدایی اجرا گردیده است و با تکیهبر اصول و مفاهیم اساسی و توجّه به معیارهای اصلی مدیریت کیفیت جامع و نظام خودارزیابی، موجبات پیشرفت و بهسازی مدرسه را فراهم میسازد و از طرفی، کاربست طرح تعالی مدیریت مدرسه نوعی تغییر سازمانی محسوب میشود، پس باید محیطهای آموزشی آمادگی لازم برای پذیرش این تغییر را داشته باشند، آن چنانکه (Klefsio, Bergquist & Gravate,2008) اذعان داشتهاند که راه اصلی اجرای برنامههای مدیریت کیفیت، تغییر در فرهنگسازمانی است که خود باعث تغییر الگوی رفتار سازمان و کارکنان میشود لذا موفقیت طرح مذکور بهعنوان یک تغییر سازمانی، به این امر مهم بستگی دارد. افزون بر آن با توجه به اینکه طرح تعالی مدیریت طی چند سال اخیر با هزینه کرد هنگفت نظام آموزشی به اجرا گذاشته است، اما تاکنون مطالعه علمی در خصوص عوامل مرتبط با آن حداقل تا زمان انجام این پژوهش، صورت نگرفته است و این امر دغدغهی فکری دستاندرکاران تهیه و اجرای برنامه در سطوح مختلف آموزشوپرورش کشور است؛ ازاینرو در پژوهش حاضر به بررسی پذیرش طرح تعالی مدیریت بر اساس و ارتباط با آن با سرنخهای فرهنگسازمانی پرداخته میشود. بدیهی است نتایج حاضر میتواند اطلاعات مفیدی برای مدیران نظام آموزشی فراهم آورد تا با بازنگری مجدد، نقاط ضعف موجود را شناسایی و اقدام لازم را برای رفع آنها انجام دهند. حال باتوجهبهمطالبعنوانشده، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین فرهنگسازمانی و پذیرش طرح تعالی مدیریت، رابطه وجود دارد؟
فرضیه اصلی
بین فرهنگسازمانی و پذیرش طرح تعالی مدیریت در میان مدیران آموزشوپرورش رابطه وجود دارد.
فرضیههای ویژه
1. بین فرهنگ عقلایی و پذیرش طرح تعالی مدیریت رابطه وجود دارد.
2. بین فرهنگ ایدئولوژیک و پذیرش طرح تعالی مدیریت رابطه وجود دارد.
3. بین فرهنگ توافقی و پذیرش طرح تعالی مدیریت رابطه وجود دارد.
4. بین فرهنگ سلسله مراتبی و پذیرش طرح تعالی مدیریت رابطه وجود دارد.
5. فرهنگسازمانی در پیشبینی پذیرش طرح تعالی مدیریت نقش دارد.
روششناسی تحقیق
پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و به لحاظ شیوهی تحلیل، از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مرد (54 نفر) و زن (89 نفر) مدارس آموزشوپرورش ناحیه یک و دو شهرستان ارومیه به تعداد 143 نفر است که در سال تحصیلی97- 1396 مجری طرح تعالی مدیریت بودهاند. جهت برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران و روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم استفاده شد، لذا حجم نمونه 104 نفر میباشد که حجم مدیران 40 نفر با نسبت 38/0 و حجم مدیران زن 64 نفر به نسبت 62/0 میباشد. برای گردآوری دادهها از دو ابزار استفادهشده است؛
مقیاس سنجش پذیرش طرح تعالی مدیریت: این مقیاس توسط خلیل زاده (1396) بر اساس مبانی نظری و شاخصهای مورد تأکید «طرح تعالی مدیریت» تهیهشده است. این پرسشنامه با توجه به اهداف دهگانه طرح مذکور ، شامل 48 سؤال مبتنی بر ابعاد تبیین چشمانداز، رسالت؛ توسعه توانمندیها؛ استقرار نظام یاددهی- یادگیری؛ توسعه مشارکت دانش آموزان؛ توسعه مشارکت اولیاء؛ مدیریت امور اجرایی واداری؛ فعالیتهای مکمل و فوقبرنامه؛ برقراری نظام رشد آفرین انگیزشی؛ ایجاد نشاط و سلامتی؛ و خلاقیت و نوآوری است که در طیف پنجدرجهای لیکرت از خیلی کم تا خیلی زیاد استفادهشده است. وی در تحقیق خود روایی ابزار را به روش محتوایی بررسی کرده و پایاییآن را با آلفای کرانباخ 98/0 محاسبه نموده و در تحقیق حاضر پایایی با همان روش 88/0 بهدستآمده است.
مقیاس سنجش فرهنگسازمانی: پرسشنامهی استاندارد سنجش فرهنگسازمانی کویین و گارت (1991) شامل چهار مؤلفه فرهنگ ( عقلایی با 7 گویه، سلسله مراتبی با 7 گویه، ایدئولوژیکی با 7 گویه و توافقی با 7 گویه) و درمجموع 28 گویه است که در طیف 5 درجهای لیکرت از کاملاً موافقم تا خیلی مخالفم تهیهشده است. سعیدی (1389) روایی این ابزار را به روش محتوایی بررسی و پایایی آن را 85/0 محاسبه و گزارش کرده است.در پژوهش حاضر، برای بررسی رواییابزار از روش روایی محتوا استفاده شد. پایایی آن با آلفای کرونباخ 91/0 تعیین گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای آماری (کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون)، تحت برنامه نرمافزار آماری 18 SPSS استفادهشده است. همچنین برای انتخاب آزمون مناسب؛ طبیعی بودن توزیع دادهها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف بررسی شد که نتایج آن در ذیل ارائه میشود.
جدول2. نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنوف در بررسی
فرهنگسازمانی و پذیرش طرح تعالی سازمان
شاخص متغیر |
k-S z |
سطح معنیداری |
فرهنگ سلسله مراتبی |
71/1 |
061/0 |
فرهنگ عقلایی |
31/1 |
064/0 |
فرهنگ ایدئولوژیکی |
26/1 |
084/0 |
فرهنگ توافقی |
30/1 |
070/0 |
فرهنگسازمانی |
32/1 |
062/0 |
تبیین چشمانداز، رسالت |
13/1 |
059/0 |
توسعه توانمندیها |
47/1 |
062/0 |
استقرار نظام یاددهی-یادگیری |
55/1 |
069/0 |
توسعه مشارکت دانش آموزان |
31/1 |
071/0 |
توسعه مشارکت اولیاء و .. |
81/1 |
058/0 |
مدیریت امور اجرایی واداری |
923/0 |
443/0 |
فعالیتهای مکمل و فوقبرنامه |
11/1 |
074/0 |
نظام رشد آفرین انگیزشی |
14/1 |
061/0 |
ایجاد نشاط و سلامتی |
823/0 |
344/0 |
خلاقیت و نوآوری |
871/0 |
436/0 |
پذیرش طرح تعالی مدیریت |
750/0 |
627/0 |
مطابق جدول 2 همه مقادیر k-Sz در دامنهی 96/1- تا 96/1+ تعیینشدهاند و سطح معنیداری بیشتر از 05/0 برآورد شده است، بنابراین بهاحتمال 95 درصد همه توزیعها از وضعیت نرمال برخوردارند.
یافتههای تحقیق
فرضیه اصلی: بین فرهنگسازمانی و ابعاد آن و پذیرش طرح تعالی مدیریت در مدارس دوره ابتدایی رابطه وجود دارد.
جدول3. نتایج بررسی رابطه ابعاد فرهنگسازمانی و پذیرش طرح تعالی مدیریت
متغیر |
پذیرش طرح تعالی مدیریت |
|
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
|
فرهنگ عقلایی |
721/0 |
001/0 |
ایدئولوژیکی |
790/0 |
001/0 |
توافقی |
641/0 |
001/0 |
سلسله مراتبی |
523/0 |
001/0 |
فرهنگسازمانی |
766/0 |
001/0 |
طبق جدول 3 ملاحظه میشود که ضریب همبستگی پیرسون، مثبت و نسبتاً بالا حاصلشده است که در سطح خطای 1 درصد معنیدار است و از میان مؤلفههای چهارگانه، مؤلفهی فرهنگ ایدئولوژیک، بالاترین همبستگی (790/0) را با پذیرش طرح تعالی مدیریت دارد. درمجموع با اطمینان 99 درصد، بین فرهنگ و ابعاد آن و پذیرش طرح تعالی مدیریت رابطه مثبت، معنیدار و قوی وجود دارد. بهاینترتیب، هرچه فرهنگسازمانی قویتر باشد، پذیرش طرح تعالی مدیریت آسانتر صورت خواهد گرفت.
فرضیه تحقیق: فرهنگسازمانی در پیشبینی پذیرش طرح تعالی مدیریت، نقش دارد.
جدول 4. نتایج پیشبینی پذیرش طرح تعالی مدیریت بر اساس مؤلفههای فرهنگسازمانی
مدل |
ضریب همبستگی چندگانه(R) |
مجذور ضریب همبستگی چندگانه(R2) |
مجذور ضریب همبستگی چندگانه تعدیلشده |
خطای استاندارد |
F |
P |
1 |
799/0 |
639/0 |
635/0 |
557/0 |
93/169 |
001/0 |
2 |
842/0 |
709/0 |
709/0 |
504/0 |
52/115 |
001/0 |
بهمنظور آزمون فرضیه تحقیق، از تحلیل رگرسیون به روش گامبهگام[6] استفادهشده است. بر اساس نتایج جدول 4 متغیرهای پیشبین که در معادلهی رگرسیونی واردشدهاند، درمجموع به میزان 702/0 با متغیر پذیرش طرح تعالی مدیریت رابطه دارند و این متغیرها بهطور همزمان 9/70 درصد از واریانس متغیر ملاک را تبیین میکنند. همچنین، با توجه به آماره F تفاوت معنیداری بین واریانس رگرسیون و باقیمانده وجود دارد. یعنی اینکه، مدل رگرسیونی پژوهش، مدل خوبی است و به کمک آن میتوان واریانس (تغییرات) متغیر ملاک را بر اساس متغیرهای پیشبین، تبیین کرد.
گام نخست (مدل شماره 1)، بیانگر آن است که متغیر فرهنگ ایدئولوژیک مؤثرترین متغیر بر پذیرش طرح تعالی مدیریت میباشد؛ چراکه بهتنهایی 9/63 درصد از تغییرپذیری متغیر ملاک را تبیین میکند. در گام بعدی (مدل شماره 2)، متغیر فرهنگ عقلایی وارد معادله رگرسیونی شده است که با ورود این متغیر، ضریب همبستگی با افزایشی معادل 043/0 واحد، از 799/0 به 842/0 رسیده است. ضریب تعیین R2 نشان میدهد که 9/70 درصد از واریانس متغیر ملاک، توسط دو متغیر فرهنگ ایدئولوژیک و عقلانی» تبیین میشود. به همین صورت، در گام سوم و چهارم متغیرهای فرهنگ توافقی و سلسله مراتبی وارد معادلهی رگرسیونی شدهاند، اما به دلیل تغییرات اندک، ضریب همبستگی و ضریب تعیین R2 هیچ تغییری نکردهاند؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که مؤلفههای چهارگانهی فرهنگسازمانی درمجموع 9/70 درصد از واریانس متغیر ملاک (پذیرش طرح تعالی مدیریت) را تبیین میکنند. اما مطابق نتایج جدول 5، ملاحظه میشود که از میان چهار متغیر موردنظر، تنها دو مورد یعنی فرهنگ «ایدئولوژیک» و « عقلایی» با متغیر ملاک، همبستگی مثبت و معنیدار دارند؛ دو مؤلفهی دیگر در اینجا معنیدار نشدهاند. بههرحال، میتوان نتیجه گرفت که مؤلفهی «فرهنگ ایدئولوژیک»، با ضریب بتای 437/0 بیشترین نقش را در پیشبینی پذیرش طرح تعالی مدیریت بر عهده دارد.
جدول5. نتایج تحلیل رگرسیون در پیشبینی پذیرش طرح تعالی مدیریت بر اساس مؤلفههای فرهنگسازمانی
متغیر |
ضریب تأثیر غیراستاندارد (B) |
خطای استاندارد |
ضریب تأثیر استاندارد(Beta) |
t |
سطح معنیداری |
ایدئولوژیک |
604/0 |
125/0 |
437/0 |
827/4 |
001/0 |
عقلایی |
313/0 |
106/0 |
308/0 |
942/2 |
004/0 |
فرهنگ ایدئولوژیک |
437/0B= 827/4 t= |
طرح تعالی پذیرش مدیریت |
فرهنگ عقلانی |
308/0B= 942/2 t= |
شکل 1. مدل پیشبینی پذیرش طرح تعالی مدیریتبر اساس مؤلفههای فرهنگسازمانی
بحث و نتیجهگیری
با شکلگیری تغییرات اساسی در کارکردهای مدرسه و تبیین ویژگیهای آن در اسناد بالادستی و تحولی ازجمله سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، جهتگیریهای نظام آموزشوپرورش در تعیین اهداف، پیشبینی راهبردها و تنظیم برنامهها دچار تغییر گردیده است. در این راستا، وزارت آموزشوپرورش حسب وظیفه و مأموریت خود، نسبت به تدوین برنامه طرح تعالی مدیریت باهدف اصلاح، بهبود و ارتقاء عملکرد مدیریت مدرسه و بهتبع آن افزایش کیفیت عملکرد مدرسه بهعنوان تجلیگاه تحقق اهداف متعالی نظام آموزشوپرورش اقدام نمود. طرح تعالی مدیریت و سایر برنامهها و طرحهایی که باهدف سامان بخشی فرایند تعلیم و تربیت و ارتقای کیفیت عملکرد مدرسه به اجرا درمیآیند، با چالشها و مشکلات عدیدهای مواجه میشوند و اهداف پیشبینی آنچنانکه بایدوشاید محقق نمیگردد و از میزان موفقیت آنها کاسته میشود. یکی از عوامل تأثیرگذار بر این مهم، فرهنگسازمانی است؛ و اعتقاد بر این است که هر سازمانی دارای فرهنگی است که منظور همان فرهنگ غالب یا همگانی است که پذیرفتهشده بین کلیه اعضای سازمان است. فرهنگسازمانی نیرویی است که افراد در سازمان را به عمل وامیدارد و تأثیر قوی و نافذی بر همهی اجزای سازمان دارد؛ ازاینرو، شناخت فرهنگسازمانی برای ایجاد سازمانی نوآور و بهرهگیری از خلاقیت کارکنان اهمیت بسزایی دارد. بامطالعهی فرهنگسازمانی میتوان به علل کامیابی و یا شکست سازمان پی برد و از سوی دیگر، چون فرهنگسازمانی اثر مهمی بر روی رفتار افراد سازمان دارد و نیز به علت اینکه بخش پیچیدهای از ارزشها را شامل میشود و این ارزشها بر نحوهی نگرش و نهایتاً رفتار افراد در محیط کاری مؤثر خواهد بود. ضرورت توجه به فرهنگسازمانی تا جایی است که صاحبنظران بر این باورند، اگر قرار است در یک سازمان تغییرات مؤثر و پایدار به وجود آید، فرهنگ آن سازمان باید دستخوش تغییر شود. بهعبارتدیگر، موفقیت و شکست سازمانها را باید در فرهنگ آن جستجو نمود. بر این اساس، در تحقیق حاضر رابطه فرهنگسازمانی با نحوهی پذیرش طرح تعالی مدیریت در مدارس ابتدایی موردبررسی قرار گرفت. بهطور خلاصه، به استناد نتایج تحقیق میتوان گفت که بین فرهنگسازمانی و پذیرش طرح تعالی مدیریت در مدارس دوره ابتدایی رابطهی مثبت و معنیدار وجود دارد؛ بهطوریکه هرقدر محیط آموزشی از فرهنگ قویتر و مطلوبتری برخوردار باشد، پذیرش و اجرای طرح تعالی مدیریت آسانتر خواهد بود و در دستیابی به اهداف خود موفقتر عمل خواهد کرد. بر این اساس، میتوان تغییرات «پذیرش طرح تعالی مدیریت» را بر اساس فرهنگسازمانی پیشبینی کرد. یعنی، اگر فرهنگسازمانی قوی بر کل عناصر و اجزای محیط آموزشی مدرسه حاکم باشد، مقاومتها و کارشکنیها در برابر تغییرات و نوآوریها کاهشیافته و پذیرش و اجرای طرحهای توسعهبخشی همچون طرح تعالی مدیریت بهراحتی امکانپذیر میگردد. بدیهی است، وجود یک فرهنگسازمانی ضعیف به مقاومتها و کارشکنیها دامن زده و نتایج عکس در پی خواهد داشت.بهمنظور آزمون فرضیهی اصلی تحقیق، نشان داد که بین فرهنگسازمانی و پذیرش طرح تعالی مدیریت در مدارس ابتدایی، رابطهی مثبت و معنیدار وجود دارد. این یافتهی تحقیق با بسیاری از نتایج تحقیقات مشابه کاملاً همسو میباشد؛ ازجمله اینکه، نتایج تحقیق Soleimani& Mohammadi, 2009))، نشان داد که بین تمامی مؤلفههای فرهنگسازمانی و استقرار مدیریت کیفیت فراگیر در مدارس استان سمنان، رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین، ترکیب مؤلفههای فرهنگسازمانی بهعنوان متغیرهای پیشایند با استقرار مدیریت کیفیت فراگیر همبستگی چندگانه داشتند. در همین راستا، (Yazdkhashti,Rajaiipour & Molavi 2009) در تحقیق خود به رابطه ی مثبت و معنیدار بین فرهنگسازمانی و میزان پذیرش مدیریت کیفیت فراگیر دست یافتند. (Young & et al.,2008) در گزارش یافته های تحقیق خود، بر رابطه ی مثبت بین فرهنگسازمانی و اجرای تعالی مدیریت تأکید داشته و عنوان کرده اند سازمانهایی که دارای فرهنگ با جامعیت قوی هستند، عوامل مدیریت کیفیت شامل حمایت و رهبری، برنامهریزی استراتژیک و مشتری مداری را خوب اجرا میکنند. سازمانهایی که دارای فرهنگ قبیلهای هستند، مؤلفههای مدیریت کیفیت فراگیر را خوب اجرا میکنند؛ در حالی که سازمانهای بافرهنگ سلسله مراتبی و جامعیت ضعیف، تقریباً تمام مؤلفهها را ضعیف اجرا میکنند. در تبیین این یافتهی تحقیق میتوان گفت که مدل تعالی، نوعی ساختار مدیریتی است که با تکیهبر اصول و مفاهیم اساسی و توجّه به معیارهای اصلی مدیریت کیفیت جامع وسیستم خودارزیابی، موجبات پیشرفت و بهسازی مدرسه را فراهم میسازد. این طرح، اهداف گوناگونی را دنبال میکند. عواملی که ممکن است میزان پذیرش طرح تعالی مدیریت در مدارس را تحت تأثیر قرار دهند، بسیار زیاد و گوناگون هستند که یکی از آنها، فرهنگسازمانی است. فرهنگسازمانی که به موجب آن هویت یک سازمان مشخص میشود و بهعنوان انگیزه ها، ارزشها، اعتقادات، هویت ها و تفاسیر یا معانی مشترک از وقایع و اتفاقات مهم که حاصل تجربیات مشترک اعضاء میباشد، دارای ابعاد گوناگون است و با درجات مختلفی از شدت و ضعف در سازمانها ازجمله مدارس وجود دارد. بنابراین، بهعنوان عامل بالقوه میتواند نگرش و دیدگاه افراد را در میزان استقبال از طرح ها و برنامههای پیشنهادی به سازمان تحث تأثیر قرار داده و در رد یا پذیرش آنها نقش مهمی ایفا نماید. یکی از فرضیههای تحقیق نشان داد که بین فرهنگ ایدئولوژیک و پذیرش طرح تعالی مدیریت در مدارس رابطه قوی وجود دارد؛ نتیجه حاصل با بسیاری از یافتههای تحقیقات مشابه ازجمله Soleimani & Mohammadi, 2009) )، (Yazdkhashti,Rajaiipour & Molavi, 2009)،(Young & et al.,2008) و Al-Khalifa& Aspinwall,2001)) اشاره کرد. همسویی داشته و توسط آنها حمایت میشود. در تبیین این یافته، میتوان گفت که ارزش هسته ای این فرهنگ، قابلیت کارآفرینی، قابلیت انعطافپذیری و نوآوری میباشد. تاکید زیاد این فرهنگ بر روی خلاقیت، ریسک پذیری و پیشی گرفتن در آینده است و به همین دلیل، بالاترین ضریب همبستگی را در میان مؤلفههای فرهنگسازمانی به خود اختصاص داده است. در عصر حاضر که مصادف با بارش اطلاعات، گسترش ارتباطات و نفوذ تکنولوژی است؛ توجه به روش های نوین آموزشی و پژوهشی، توجه به یادگیری عملی، مهارتی و کارآفرینی، توجه به دروس کارگاهی، کاردستی و اختراعات دانش آموزی، برگزاری مسابقات و جشنواره های مختلف، و توجه به نظام رشد آفرین انگیزشی، توسعه توانمندی ها، استقرار نظام یاددهی- یادگیری، همه نشان از رونق فرهنگ ایدئولوژیک در آموزشوپرورش دارد که متناسب با تغییر و تحولات عصر حاضر و رشد فناوری و توسعه اطلاعات دارد و ارتباط تنگاتنگی با طرح تعالی مدیریت که از سنخ طرح های مدیریت کیفیت فراگیر میباشد دارد.
بین فرهنگ عقلایی و پذیرش طرح تعالی مدیریت رابطه مثبت، معنیدار و نسبتاً قوی وجود دارد. نتیجه حاصل با بسیاری از یافتههای تحقیقات مشابه ازجمله Soleimani& Mohammadi, 2009))، (Yazdkhashti,Rajaiipour & Molavi 2009)،(Young & et al.,2008) و Al-Khalifa& Aspinwall,2001)) اشاره کرد. همسویی داشته و توسط آنها حمایت میشود. در تبیین این یافته، باید اذعان نمود که شکلی از فرهنگسازمانی، فرهنگ عقلایی است. در این نوع فرهنگ، هدف سازمان کاملاً مشخص بوده و تمام تلاش کارکنان برای تحقق آن اهداف میباشد و معیار عملکرد کارکنان نیز میزان راندمان کاری آنهاست و مرجع اختیار رئیس میباشد و آنچه مطرح است، تصمیم گیری عقلایی و توجه به شایستگی های هدف- مدار بودن در سبک رهبری است. اساس مفروضات و ارزشهای بنیادی فرهنگ عقلایی بر پایه اهداف روشن و استراتژی پرتکاپو بسوی سودآوری و کارایی سوق مییابد. همچنین، بر اساس نظریهQuinn & Spreitzer,1991) ) سازمان بافرهنگ عقلایی؛ نتیجه گراست و توجه اصلی به انجام کارهاست. بهاینترتیب، به نظر می رسد رابطه مثبت و نسبتاً قوی فرهنگسازمانی عقلایی با میزان پذیرش طرح تعالی مدیریت قابل قبول باشد؛ چراکه نظام آموزشی ما دارای ساختاری متمرکز میباشد و دستورالعملها و رویههای هماهنگی بصورت یکسان برای سطوح و بخش های مختلف آموزشوپرورش ابلاغ و اجرا میشود و لذا در طرح تعالی مدیریت که در آن محورهای مختلفی ازجمله چشمانداز، رسالت، مدیریت امور اجرایی واداری، فعالیتهای مکمل، فوقبرنامه و توسعه مشارکت اولیا، دانش آموزان و کارکنان تبیین شده است هدف انجام کار و رسیدن به نتیجه است که قابلیت انطباق بافرهنگ عقلایی را دارد.
بین فرهنگ توافقی و پذیرش طرح تعالی مدیریت در مدارس ابتدایی رابطه وجود دارد؛ این یافته نیز با نتایج تحقیق برخی از تحقیقات مشابه همخوانی دارد که میتوان به Soleimani& Mohammadi, 2009) )، (Yazdkhashti,Rajaiipour & Molavi, 2009)،(Young & et al.,2008) و Al-Khalifa& Aspinwall,2001)) اشاره کرد. اما در توضیح نتیجه حاصل گفتنی است که تأکید اصلی فرهنگ توافقی یا مشارکتی بر دخالت دادن و شرکت دادن افراد در کارها با توجه به انتظارات در حال تغییر و تحولات شتابنده محیط برون سازمانی است. هدف سازمان در این حالت، پاسخگویی سریع به محیط و افزایش بازدهی است. ازنظر فرهنگ مشارکتی، دخالت دادن کارکنان در فعالیت های سازمان، آفریننده حس مسئولیت و تعلق در افراد سازمان است و موجب افزایش تعهد افراد نسبت به هدف ها و پذیرش مسئولیت های سازمان به نحو فزایندهای میشود. سازمانهایی که دارای چنین فرهنگی هستند به کارکنان خود اهمیت زیادی می دهند و از این جهت توانسته اند خود را با محیطهای در حال تغییر و پر رقابت تطبیق دهند. این سازمانها علاوه بر آنکه بر حفظ محیط داخلی خود تأکید دارند، تلاش میکنند تا با محوریت قرار دادن عامل انسانی، تغییرات و اصلاحات را برای بهره مندی از منافع بیشتر اعمال کنند. مدارس نیز بهعنوان سازمان آموزشی، کم و بیش از چنین فرهنگی برخوردار هستند؛ خیلی از کارها در آنها به شکل گروهی انجام می گیرند. معیار عملکرد مدارس نیز بر اساس اتفاق و انسجام گروهی میباشد. نحوه برخی از تصمیمگیری ها، مشارکتی و تعهد به گروه رمز پیروزی، صمیمیت و همبستگی انگیزش های موجود است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که با حاکمیت فرهنگ توافقی یا مشارکتی در مدارس، با مدیریت اقتضائی، زمینهی پذیرش طرح تعالی مدیریت فراهم آید و مقاومتها و کارشکنیها تا حدودی کاهشیافته و فرایند پذیرش و اجرای موفقیت آمیز طرح مذکور تسهیل گردد، توجه به برنامههای توسعه مشارکت اولیا و دانش آموزان، ایجاد نشاط و سلامتی در طرح تعالی مدیریت نیز بر این امر صحه می گذارد.
بین فرهنگ سلسله مراتبی و پذیرش طرح تعالی مدیریت در مدارس، رابطه کمتری نسبت به سایر فرهنگهای ذکر شده وجود دارد؛ این یافته نیز با یافته تحقیق برخی از تحقیقات مشابه هم راستا است که ازجمله میتوان به Soleimani& Mohammadi, 2009) )، (Yazdkhashti,Rajaiipour & Molavi 2009)،(Young & et al., 2008) و Al-Khalifa& Aspinwall, 2001)) اشاره کرد. اما در توضیح این یافته از تحقیق میتوان اذعان کرد که در فرهنگ سلسله مراتبی، اجرای فرامین هدف سازمان و معیار عملکرد، ثبات و کنترل میباشد. نحوه تصمیم گیری بر اساس دانش فنی صورت می گیرد و بر همین اساس، منبع قدرت به صورت سلسله مراتبی و میزان دانش در بین مدیران و کارکنان پخش میگردد. سبک رهبری در این نوع سازمانها محافظه کارانه و رفتار و برخوردهای رسمی و مشخص، معیار ارزشیابی اعضا را تشکیل میدهد و نهایتاً مهم ترین انگیزش در سازمان امنیت و کسب آن میباشد. ملاحظه میشود که چنین جوُی کاملاً ساختارمند و متمرکز میباشد که انعطافپذیری آن به شدت پایین است و این شرایط با روح تعالی سازمانی منافات دارد. به همین دلیل نیز کمترین ضریب همبستگی در میان مولفههای چهارگانه فرهنگسازمانی، به این فرهنگ اختصاص یافت، چراکه به استناد نتایج تحقیقات گوناگون، زمانی تعالی سازمانی شکل می گیرد و تکوین می یابد که بوروکراسی و تمرکز سازمانی به حداقل برسد و انعطافپذیری افزایش یابد.
فرهنگسازمانی در پیشبینی پذیرش طرح تعالی مدیریت، نقش دارد. نتایج حاصل نشان داد که از میان مؤلفههای چهارگانه فرهنگسازمانی، مؤلفه فرهنگ ایدئولوژک، از بیشترین قابلیت پیشبینی تغییرات متغیر ملاک (پذیرش طرح تعالی) برخوردار است و مؤلفه فرهنگ عقلایی در رتبه دوم قرار دارد. همچنین، در این بررسی معلومشد که دو مؤلفه دیگر فرهنگسازمانی یعنی (فرهنگ توافقی و سلسله مراتبی) از قابلیت پیشبینی واریانس (پذیرش طرح تعالی) برخوردار نیستند. در توضیح این یافته از تحقیق نیز میتوان اذعان کرد فرهنگسازمانی در پذیرش و توسعهی طرح تعالی از جایگاه والایی برخوردار است؛ چراکه فرهنگ تعیین کننده نگرشهای افراد در جهت آغاز فعالیتهای نوآورانه و رشدآفرین است. به نظر می رسد هر چه فرهنگسازمانی مناسب تر باشد، میزان پذیرش طرحهای توسعه بخش و اجرای آنها در راستا اهداف پیشبینی شده توسط مدیران و معلمان و سایر کارکنان مدارس افزایش یافته و تسهیل و تسریع می گردد. پر واضح است در نظام آموزشی هم برای پیشبینی و توسعه طرح تعالی مدیریت، به فرهنگ ایدئولوژیک و عقلایی، بیش از همه نیاز است و در بستر فرهنگ سلسله مراتبی و دستوری طرح تعالی مدیریت برای رشد و توسعه با عدم اقبال و کندی مواجه میباشد. ازجمله محدودیتهای تحقیق میتوان به محدود بودن جامعه و نمونه آماری فقط به مدیران نواحی دوگانه آموزشوپرورش شهر ارومیه، اشاره نمود که قدرت تعمیم پذیری نتایج را کاهش میدهد، اما بر اساس یافته اصلی پژوهش، پیشنهاد می گردد که نظام آموزشوپرورش برای دسترسی به طرح تعالی مدیریت و توسعه و گسترش آن از سطح مدرسه تا سطوح بالاتر، ضمن بکارگیری فرهنگسازمانی پویا، منعطف و ارگانیک، نسبت به تقویت ویژگی ها و استعدادهای فردی و قابلیتها و توانمندی های شغلی کارکنان خود برنامه ریزی و اقدامات عملی را در این زمینه به انجام رساند.
با توجه به رابطه قوی بین مولفه فرهنگ ایدئولوژیک و پذیرش طرح تعالی مدیریت پیشنهاد میشود که برای رشد و توسعه بیشتر، مسئولین، مدیران و کارکنان مدارس اقدامات لازم را برای تغییر فرهنگسازمانی رایج انجام و اهتمام لازم را برای افزایش فرهنگ ایدئولوژیک مبذول نمایند و در این راستا از برنامههای پرورش کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری نظیر جشنواره های کارآفرینی، جشنواره های الگوی تدریس برتر، جشنواره جابر بن حیان و نظایر آن بهره گیرند.
بعد از فرهنگ ایدئولوژیک، فرهنگ عقلایی قویترین رابطه مثبت و معنیدار را با پذیرش طرح تعالی مدیریت دارد؛ بر این اساس توصیه میشود که مدیران و مسئولان اقدامات اساسی را برای پیاده سازی و گسترش فرهنگ عقلایی که هدف اصلی آن انجام کار میباشد انجام دهند و در این راستا ساز و کارهای لازم ازجمله کارشکافی، ارائه شرح شغلی مدون، تبیین مقررات، تشریح اصول اخلاقی کار، تقسیم کار بر اساس تخصص میتواند منجر به افزایش کار آیی و تقویت فرهنگ عقلایی شود.
همچنین فرهنگ سلسله مراتبی کمترین همبستگی مثبت را با پذیرش طرح تعالی مدیریت بعد از فرهنگ توافقی دارد، بنابرین، توصیه میشود که مسئولین و مدیران ادارات آموزشوپرورش اقدامات لازم را برای کاهش رفتارها و برخوردهای رسمی و محافظه کارانه انجام دهند و زمینهی کاهش تمرکز و افزایش انعطافپذیری و مشارکت کارکنان را در برنامه ریزی ها و تصمیم گیریهای گوناگون فراهم نمایند که در این صورت فرهنگ توافقی و مشارکتی جایگزین فرهنگ سلسله مراتبی و دستوری میشود و بسترهای لازم برای پذیرش و اجرای موفق طرح تعالی فراهم میگردد، در این راستا افزایش عدم تمرکز و تشکیل شوراهای تخصصی در تصمیم گیری ها میتواند فرهنگ توافقی و مشارکتی را تقویت کند. به سایر محققان نیز پیشنهاد میشود به بررسی رابطه ساختار و جو سازمانی با پذیرش طرح تعالی مدیریت، اثربخشی این طرح و عوامل موثر بر آن بپردازند.