Document Type : Quantitative Research Paper
Author
Assistant Professor of Economics, Management and Social Sciences, Shiraz University
Abstract
Keywords
مقدمه
یکی از مهمترین علل موفقیت یا عدم موفقیت سازمانها نوع مدیریت و رهبری آنهاست. دو دیدگاه در مورد مدیریت سازمانها با قضاوت های متفاوت درباره مدیران مطرح شده است. در یکی از این دیدگاههاکه نگرشی اقتصادی و مادی دارد و به نظریه کارگزاری یا عاملیت[1] معروف است، مدیران افرادی معرفی میشوند که در پی منافع شخصی خود هستند و منافع فردی را برمنافع سازمان ترجیح میدهند. در این دیدگاه باید در جستجوی راهکارهایی بود که اهداف مدیران و سازمان را در یک جهت هدایت کند ومدیر را از حالت کارگزار و عامل سازمان به خادم سازمان مبدل سازد. در دیدگاه دوم که نگرشی اجتماعی و روانشناختی دارد و به نظریه خادم بودن یا خادمیت[2] مشهور است، مدیران خادمان سازمان شناخته میشوند که خود را وقف اهداف سازمان ساخته، منافع جمع را بر منفعت فردی خود مقدم میدانند (Alvani, 2002). اما مدیران سازمانها، خود بسته به دیدگاه و ویژگیهای شخصی، یکی از تئوریهای مطرح را به عنوان اصول مدیریت خود انتخاب مینمایند. لذا مدیرانی که نظریه خادمیت را در مدیریت خود به عنوان اصل قبول دارند، دوست دارند خود را وقف اهداف سازمان بنمایند و منافع سازمان را بر منافع فردی ترجیح دهند. مدیران ایده آل، رهبرانی هستند که همواره به خدمت رسانی به پیروان و احترام به ایشان و مقام آنها متمایل بوده، به رشد و پیشرفت سازمان و حداکثرسازی ظرفیت کارکنان خود اهمیت می دهند(Amini, 2015). (Hernandez, 2007) رفتار خادمانه مدیران را در قالب سه بعد مسئولیت پذیری شخصی، توازن منافع ذی نفعان و منافع خود و توازن منافع سهامداران و منافع خود قلمداد میکند که مبتنی بر آن سبک رهبری خدمتگزار در سازمان به عنوان مظهری از آن توسط گرین لیف در سال1970 توسعه یافت به گونهای که رهبران خدمتگزار بر خدمت رسانی به دیگران تأکید میکنند و منافع شخصی خود را فدای منافع دیگران میکنند تا افراد از درایت، اختیار و سلامت بیشتری برخوردار شوند و نیازهای عاطفی، معنوی و فیزیکی آنها برآورده شود(Greenleaf, 2015). اتخاذ چنین رویکردی از طرف مدیران پیامدهای مثبتی در سازمان به همراه خواهد داشت که میتوان به بروز تعهد سازمانی (Nasr Esfahani et al, 2011)، عجین شدگی شغلی (Carter & Baghurst, 2013)، جو عدالت سازمانی، جو خدمت رسانی، نگرش های کارکنان و رفتار شهروندی سازمانی (Walumbwa et al, 2010)، معنابخشی به کار کارکنان؛ نوع دوستی، ارائه خدمات رضایت بخش و سازنده به دیگران (Sendjaya & Sarros, 2002)، و اعتماد کارکنان (Chinomona, 2013) اشاره کرد. از طرفی منابع انسانی سازمانها نیز یکی از مهمترین عوامل مورد نیاز برای پیشبرد اهداف راهبردی سازمان قلمداد میشوند. صاحبنظران آموزش و پرورش بر این عقیده اند که مدیران با نقش مؤثری که در امر هدایت و رهبری دارند، به طور بالقوه می توانند موجب پیشرفت یا از هم پاشیدگی سازمان شوند.(Sarchahani, 2018) به طور کلی اثربخشی و کارایی سازمان تا حدود زیادی به اثربخشی و کارایی نیروی انسانی در آن سازمان بستگی دارد. هر چه کارکنان در سازمان با شوق و اشتیاق بیشتری فعالیت های کاری خود را دنبال نمایند و به گونهای با شغل خود در سازمان عجین شده باشند، دستیابی به اثربخشی و کارایی بیشتر را به همراه خواهد داشت. امروزه سازمانها بیشتر خواهان آن هستند که کارمندانشان با انگیزه، خلاق، مسئول و درگیر با کارشان باشند و از آنان انتظار دارند که فراتر از انجام وظایف شغلی خود حرکت کنند. در واقع چنین افرادی از شغل خود رضایت بیشتری داشته، روحیه مثبتی در کار نشان داده و نسبت به سازمان و همکاران خود تعهد بالایی ابراز میکنند. لازمه دستیابی به چنین پیامدی ضرورت توجه به موضوع کیفیت زندگی کاری کارکنان را نیز مطرح میسازد. چرا که کارکنان برای ارائه بهترین کوشش های خود در راه تحقق اهداف سازمان، علاقمندند بدانند که به انتظارات ، خواسته ها، نیازها و شأن آن چگونه توجه می شود.
به ویژه اینکه موضوع عجین شدگی شغلی معلمان و توجه به کیفیت زندگی کاری آنها مسئله اساسی است که از دیرباز به عنوان دغدغه اصلی نظام آموزشی کشور و مدیران و رهبران آموزش و پرورش بوده است به گونهای که آنها را به تکاپوی دستیابی به اثربخشی نظام آموزش کشور در راستای وظایف آموزشی و پرورشی خود بواسطه در اختیار داشتن معلمانی با اشتیاق و عجین شدگی شغلی بالا، فراهم آوردن کیفیت زندگی کاری بالا و کاستن از تحلیل رفتگی، بی تفاوتی و فرار از شغل به عنوان نقاط قوت و ضعف استراتژیک درون سازمانی میاندازد. در حال حاضر با توجه به میزان ابهام و تعارض در نقش معلمان، میزان فرسایش و تحلیل رفتگی جسمی و روحی در بین معلمان در حدود 6 تا 8 درصد در سال برآورد میشود که در نتیجه آن از سطح قابل قبول کیفیت زندگی کاری آنها کاسته شده است، از این جهت است که توجه به اشتیاق و عجین شدگی شغلی معلمان به عنوان راهکاری برای بهبود در نظر گرفته میشود. چرا که معلمان مشتاق، با کیفیت زندگی بالا و روان رنجوری پایین دست به خلاقیت و ابتکار عمل میزنند و در برابر کنش ها، واکنش مطلوب نشان میدهند، خودکارآمدی بالایی از خود نشان خواهند داد (Kordi & Nastizaei, 2015). این موضوع بحث های پژوهشی بسیاری را نیز به سمت خود مطرح ساخته است. ولی علیرغم تحقیقات صورت گرفته که بعضاً به طور مجزا تأثیرات رفتار خادمانه مدیران، کیفیت زندگی کاری معلمان و عجین شدگی شغلی آنها را مورد مطالعه قرار داده است، مطالعهای که به طور جامع نقش رفتارخادمانه مدیران و کیفیت زندگی کاری را بر عجین شدگی شغلی معلمان مورد بررسی قرار داده باشد، به چشم نمیخورد. در این راستا، این تحقیق مدلی را آزمون میکند که اولاً تأثیر رفتار خادمانه مدیران را در شکل گیری عجین شدگی شغلی معلمان در آموزش و پرورش را مورد بررسی قرار میدهد، و ثانیاً نقش میانجی که کیفیت زندگی کاری معلمان در این رابطه ایفا میکند را احصاء مینماید.
مبانی نظری و ادبیات تحقیق
نظریه خادمیت و رفتارخادمانه مدیران
داویس و همکاران (به نقل از Amini & Rahimnia, 2018) بیان میکنند که نظریه خادمیت برای محققین طراحی شده تا شرایطی را مورد آزمایش قرار دهند که به موجب آن مجریان بر خلاف نظریه عاملیت به عنوان خدّام در جهت منافع مخدومین خود بر انگیخته میشوند (Craig et al, 2008). بر اساس نظریه عاملیت منافع مالک/عامل همواره در تضاد با یکدیگر قرار دارد بگونهای که هر کدام به دنبال حداکثر کردن منافع، دارایی و ثروت شخصی خود هستند. اما نظریه های برگرفته از حوزه روانشناسی و جامعه شناسی انگیزه های اقتصادی عاملان را به کلی به چالش میکشد و اظهار میدارد که افراد دارای سطح گسترده و متنوعی از انگیزههاو تمایلات میباشند که مطلوبیت شخصی شان میتواند از طریق دارایی های غیر اقتصادی به حداکثر برسد (Hirsch et al, 1987). این تفکر، نظریه خادمیت را به عنوان یک رویکرد تکمیلی از حاکمیت سازمانی معرفی میکند که بر اساس آن منافع مالک و عامل میتواند در یک ردیف قرار بگیرد. در واقع تعهد به بهزیستی، رفاه، رشد و اکمال دیگران و عدالت رفتاری پیرامون آنها سرلوحه مدیران سازمانی در این نظریه است (Keay, 2017).
در این نظریه جدید در جامعه شناسی اقتصادی و بازاریابی دو نوع اصلی نقش هایی را معرفی میکند که یا بر رفتار مسئولانه (انجام چیزهای درست) و یا بر آنچه که از منظر تجاری دارای مزیت است (انجام درست چیزها)، توجه مینماید (Heide, 2006&Wathne). این نقشهارا اصطلاحاً نقش های "دوستانه[3] " و "کاسب کارانه[4] " درنظر میگیرند. در حالی که نقش دوم بر پیامدها و نتایج اقتصادی تمرکز دارد و جهت تصمیمات به سمت حداکثرسازی منافع است، نقش دوستانه اصطلاحاً از منطق اقتضائاتی که منجر به تصمیمات هنجار محور میشود، تبعیت میکند (Ruyter et al, 2009). این در واقع همان چیزی است که کرل[5] از آن تحت عنوان مسئولیت اجتماعی نام میبرد و بیان میکند که مدیران در سازمان چهار مسئولیت اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و فداکاری دارند که مسئولیت اخلاقی و فداکاری حاصل از تصمیمات هنجار محور آنها است(Hanger & Violin, 2005). در ادبیات سازمان و مدیریت این تفاوت نقش را نقطه عطف تفاوت عاملیت (Singh and Sirdeshmukh, 2000). و خادمیت (Hernandez, 2007) میدانند. نقش خادمیت ریشه نظری در تسلط اهداف همگانی و اجتماعی بر منفعت شخصی دارد. هرناندز (b2007) اظهار میدارد که بازیگران سازمانی به دنبال هم تراز کردن تعهداتشان نسبت به سهامداران در داخل و خارج از سازمان هستند در حالی که تعهد گسترده تری نسبت به هنجارهای اخلاقی همگانی و مرتبط با جامعه ابراز میدارند.
بطور کلی خادمیت بر باور انسانِ اشرف مخلوقات، بیان میکند که انسانهامیتوانند و باید به عنوان سرآمد جهان طبیعی در نظر گرفته شوند. بر این اساس وِلکمن[6]، خادمیت را این طور تعریف میکند که "خادمیت نقش اجتماعی افراد در پذیرش دیگران است که در طول زمان پایدار میماند به طوری که به منظور خادم بودن بایستی مقدار قابل توجهی از فکر و خیال و تلاش های فرد به منظور حفظ و ارتقای شرایط بعضی چیزها یا برخی افراد اختصاص پیدا کند صرفنظر از اینکه خودخدمتی مدنظر باشد(Janssen, 2010). در جایی دیگر این طور بیان میشود که خادم بر خلاف عامل کسی است که وقتی بین منافع خود و سازمان تعارض میبیند، بر اهمیت منافع سازمان از خود تعهد نشان میدهد (Hill & Jones, 1992). چنین فردی از سطح یک عامل ارتقاء مییابد و نسبت به رفاه همه ذی نفعان متعهد میشود (Amini & Rahimnia, 2018). آنچه مسلم انگاشته میشود آن است که نقش خادمیت با توجه به حس نوع دوستانه و مسئولیت پذیری در مقابل افراد دیگر و در سطح گسترده تر آن جامعه در رفتار مدیران نمود پیدا میکند.
عجین شدگی شغلی
عجین شدگی شغلی افراد، یک رابطه ی احساسی و ذهنی است که کارمند با شغل، سازمان، مدیر و همکارانش وجود داشته و بر روی تلا شهای مضاعف او در کارش تأثیرگذار است؛ همانطور که شافلی و همکاران (Schaufeli et al, 2006) آن را به عنوان وضعیت رضایتبخش و مثبت ذهنی پیرامون کار میداند. (Maslach et al, 2008) عجین شدگی را یک تفکر مثبت و واقعی دانسته که به وسیلهی قدرت، فداکاری و جذابیت توصیف می شود. به عبارتی عجین شدگی حاصل ایجاد فرصت برای کارکنان در برقراری ارتباط با همکاران و مدیران خود است. عجین شدگی شغلی مقدار اشتیاق و علاقه ای است که از نظر هویت، کارکنان به سازمان خود دارند.
مطالعات پژوهشی در طی دو دهه اخیر که در مورد عجین شدن با شغل انجام شده است، این سازه را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داده است. در دیدگاه اول، هنگامیکه این سازه به عنوان متغیر تفاوت های فردی نگریسته شود عجین شدن با شغل هنگامی رخ میدهد که داشتن نیازهای ارزشهایا نیازهای معین یا ویژگی های شخصیتی خاص زمینه درگیر شدن کم و بیش فرد را در شغل فراهم میآورد. در دیدگاه دوم، عجین شدن با شغل به عنوان پاسخی به ویژگی های وضعیتی خاص کاری نگریسته میشود. به عبارتی دیگر، اگر تعهد سازمانی بالا به معنای شناخته شدن فرد با سازمانش باشد، پس درگیری شغلی بالا به معنای شناخته شدن فرد با شغلش است (Seyed Javadin et al, 2009). در جای دیگر این طور بیان شده است که عجین شدگی شغلی کارکنان مشتمل بر سه جنبه ی شناختی، عاطفی ورفتاری می باشد. جنبه ی شناختی عجین شدگی شغلی مربوط به باورهای کارکنان درباره ی سازمان، رهبران و شرایط کار می باشد. جنبه ی عاطفی عجین شدگی شغلی مربوط به چگونگی احساس کارکنان و نحوه ی نگرش آنها نسبت به سازمان، رهبران و شرایط کار می باشد. نهایتاً جنبه ی رفتاری عجین شدگی شغلی کارکنان، عاملی است که برای سازمان ایجاد ارزش افزوده نموده و دربرگیرنده ی تلا شهای آگاهانه و داوطلبانه ی کارکنان برای افزایش سطح عجین شدگی شغلی خود می باشد که منجر به انجام وظایف با حذف وقت و علاقه ی بیشتر میگردد(Phillips & Roper, 2009). بر این اساس محققان سه بعد برای عجین شدگی شغلی تعیین میکنند: انرژیمندی که اشاره دارد به تاب آوری در غلبه بر چالش ها؛ به عبارت دیگر کارمندان برای سرمایه گذاری برای تلاش کردن در خصوص وظایفشان تمایل و انرژی دارند. مجذوبیت که از طریق اشتیاق و تفاخر نسبت به کار حاصل میشود. و نهایتا وقف شدگی که به چگونگی درگیر شدن و غوطه ور شدن کارمند در وطایف کاری اش اشاره میکند (Salanova et al, 2005).
کیفیت زندگی کاری
کیفیت زندگی کاری را می توان در دو مفهوم تعریف کرد: تعریف عینی از کیفیت زندگی کاری عبارت است از مجموعه ای از شرایط واقعی کار و محیط کار در یک سازمان مانند : میزان حقوق و مزایا، امکانات رفاهی، بهداشت و ایمنی، مشارکت در تصمیم گیری، دوره های آموزشی، تفویض اختیار و سایر موارد. تعریف ذهنی از کیفیت زندگی کاری نیز عبارت است از تصور و طرز تلقی افراد از کیفیت زند گی به طور اخص می باشد. به تعبیر دیگرکیفیت زندگی کاری برای هر فرد یا گروهی از افراد با فرهنگ و طرز تلفی مشابه، ویژگی خاص خود را دارد (Mehdizadeh Ashrafi & Ilkahsine, 2010). به طور کلی کیفیت زندگی کاری، رضایت کارکنان نسبت به تأمین نیازهای متنوعی از طریق منابع، فعالیتهاو جریان بازدهی بواسطه مشارکت در محل کار را نشان میدهد (Mortazavi et al, 2012). مطالعات نشان میدهد که کارکنانی که از کیفیت زندگی کاری بهتری برخوردارند، سطح بالاتری از هویت یابی با سازمان، رضیات شغلی و عملکرد کاری و سطح پایین تری از ترک خدمت و از خود بیگانگی را از خودشان نشان میدهند (Amini & Mortazavi, 2013). کیفیت زندگی کاری بر اساس جریان رضایت بخش از تعامل نیازهای کارکنان (بقا، اجتماعی و نیازهای خود واقع گرایانه) و آن منابع سازمانی که برای آنها در نظر گرفته شده است (Mortazavi et al, 2012). (Robinz, 1989) نیز کیفیت زندگی کاری را به عنوان فرایندی که یک سازمان به نیازهای کارکنان از طریق تدوین مکانیزم هایی برای طراحی و تصمیم گیری زندگی شان در محل کار پاسخ میدهد، تعریف میکند که بر اساس فلسفه مهمترین منابع سازمانی بودن کارکنانی که ارزشمند هستند و نسبت به ارزش آفرینی برای سازمان مسئول و توانمند هستند، شکل میگیرد.
(Heskett et al, 1997) اظهار میدارند کیفیت زندگی کاری که از طریق احساسی که کارکنان نسبت به کار، همکاران و شرکت شان دارند، اندازه گیری میشود، اثر زنجیرهای بر رشد و سودآوری سازمان میگذارد. بر اساس نظر (Havlovic, 1991) و (Straw & Heckscher,1984) محتوای اصلی برگرفته از کیفیت زندگی کاری شامل امنیت شغلی، نظام های پاداش بهتر، پرداخت بالاتر، فرصت رشد، و گروه های مشارکت در میان سایر دیگران میشود. (Walton,1974) نیز اشاره به هشت جنبه اصلی در تعیین کیفیت زندگی کاری کارکنان در سازمان میکند که عبارتند از: جبران خدمات عادلانه و کافی، محیط سلامت و ایمن، توسعه قابلیت های انسانی، رشد و اطمینان خاطر، قانون گرایی در محیط کار، یکپارچگی و انسجام، فضای زندگی کلی و روابط اجتماعی. (Nguyen & Nguyen, 2011) نیز در طبقه بندی دیگری کیفیت زندگی کاری را بر اساس سه بعد نیاز زیستی، نیاز تعلق و نیاز دانشی مورد ارزیابی قرار میدهد.
توسعه فرضیههاو مدل مفهومی تحقیق
شکل 1 مدل مفهومی تحقیق را نشان میدهد که محقق با بررسی روابط بین متغیرهای آن در پژوهش های مختلف جهت آزمون یکپارچه این متغیرها در یک مدل جامع فرضیه سازی کرده است تا به توصیف نقش رفتار خادمانه مدیران بر عجین شدگی شغلی معلمان با توجه به اثر میانجی کیفیت زندگی کاری بپردازد.
|
رفتار خادمانه مدیران |
|
عجین شدگی شغلی |
|
کیفیت زندگی کاری |
شکل1؛ مدل مفهومی تحقیق
(Sendjaya & Sarros, 2002) نتیجه چنگ زدن به دامن رفتارخادمانه را تعهد قوی به خط مشی های خانواده محوری نظیر انعطاف پذیری در کار، ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی معلمان و پیشرفت در کارراهه شغلی معلمان بیان میکند. ضمن اینکه حس نوعدوستی افراد را نیز با تکریم و احترام متقابل بین یکدیگر تقویت میکند به گونهای که نیازهای تعلق معلمان در بستر آن تأمین میشود. بنابراین بروز رفتار خادمانه در نزد مدیران بسترهای لازم را جهت توجه به نیازهای زیستی، تعلق و دانش و آگاهی مورد نیاز معلمان را به منظور ارتقا سطح کیفیت زندگی کاری شان میتواند فراهم نماید. بر این اساس میتوان نخستین فرضیه تحقیق را اینگونه ترسیم کرد:
فرضیه نخست: رفتار خادمانه مدیران بر کیفیت زندگی کاری معلمان تأثیر مستقیم دارد.
(Madison, 2014) ظهور رفتار خادمانه را مبتنی بر فلسفه مدیریتی میداند که محیطی را مجسم میکند که در آن کارکنان با عجین شدگی، مسئولیت پذیری، فرصت طلبی و چالش طلبی قابلیت اعتماد و اطمینان خود را نشان میدهند. (Carter & Baghurst, 2013) فلسفه رفتار خادمانه مدیران را نگرانی پیرامون اخلاقیات، تجربه مشتری و عجین شدگی شغلی کارکنان میداند به گونهای که فرهنگ سازمانی منحصر به فردی ایجاد میکند که در آن هم رهبران و هم پیروان برای تحقق اهداف سازمانی بدون در نظر گرفتن قدرت جایگاه شان متحد میشوند. بنابراین رفتار مدیران چنانچه بر اساس فلسفه خادمانه بودن شکل بگیرد، میتواند موجبات اشتیاق و عجین شدگی بیشتر کارکنان و به ویژه معلمان را در سازمان و پیرامون شغل شان به وجود بیاورد. همچنین (Kordi & Nastizaei, 2015) بیان میکنند رهبری با رویکرد خادمانه خدمتگزار منجر به درگیری شغلی معلمان مدارس خواهد شد که این موضوع در پژوهش های (Akharbin et al, 2014)، (Nathan, 2014)، (Khorram et al, 2012) و (Clercq et al, 2014) نیز به تأیید رسیده است. ازاین رو میتوان این چنین فرضیه دوم تحقیق را پایه گذاری کرد :
فرضیه دوم: رفتار خادمانه مدیران بر عجین شدگی شغلی معلمان تأثیر مستقیم دارد.
(Kanten & Sadullah, 2012) اظهار میدارند کیفیت زندگی کاری کارکنان بر اشتیاق و عجین شدگی شغلی آنها اثر گذار است. آنها اشاره میکنند که رفتار کارکنان تحت تأثیر عمل مدیریتی و جو سازمانی قرار دارد. کیفیت زندگی کاری برای کارکنان مدیریت زندگی شخصی شان را تسهیل میکند و این کیفیت زندگی کاری تعهد و عملکرد سازمانی را تقویت میکند. این امر حس معناداری و مفید بودن را در ذهن کارکنان به وجود میآورد و باعث رضایت شغلی بیشتر، بهبود بهره وری، انطباق پذیری و اثربخشی کلی سازمان میشود. لذا با تلاش مستمر و همکاری و مشارکت فزاینده بین مدیر و کارکنان از طریق ارائه راه حل شرایط را برای عجین شدگی بیشتر کارکنان فراهم میآورد. این موضوعی است که (Tajvaran, & Seif, 2017) نیز در پژوهش خود که در جامعه معلمان بررسی کردهاند، آن را به تأیید رساندهاند. این شواهد زمینههای فرضیه سازی رابطه بین کیفیت زندگی کاری و عجین شدگی شغلی را در این پژوهش فراهم میکند. لذا فرضیه های سوم و چهارم تحقیق این گونه بیان میشود:
فرضیه سوم: کیفیت زندگی کاری بر عجین شدگی شغلی معلمان تأثیر مستقیم دارد.
فرضیه چهارم: کیفیت زندگی کاری، اثر رفتار خادمانه مدیران بر عجین شدگی شغلی معلمان را میانجی گری میکند.
رویکرد روش شناختی تحقیق و ابزار جمع آوری دادهها
تحقیق حاضر ازنظر هدف، کاربردی و از نظر روش، پیمایشی- تحلیلی و مبتنی بر تحلیل ماتریس کواریانس با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری(SEM[7]) بوده که درطی مراحل اجرای آن به دنبال توصیف روابط بین متغیرهای رفتارخادمانه مدیران، کیفیت زندگی کاری معلمان، و عجین شدگی شغلی آنها می باشد. جهت سنجش این ارتباط، پرسشنامهای با تعداد 32 سوال با مقیاس طیف لیکرت پنج گزینهای روی پیوستارکاملاًمخالف تا کاملاًموافق طراحی و باتوجه به بستر مورد مطالعه بومی سازی شد که روایی آن توسط صاحبنظران متخصص دانشگاهی به لحاظ محتوایی وهمچنین بااستفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با آلفای کرونباخ از دادههای مقدماتی جمع آوری شده به حجم30 پرسشنامه مورد تأیید قرارگرفت. جدول1 ضریب آلفای بدست آمده ازسوالات پرسشنامه به تفکیک متغیرهای مدل تحقیقرا نشان میدهد:
جدول1 محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به تفکیک متغیرهای مدل تحقیق
شاخص ها |
رفرنس |
شماره سوالات |
آلفای کرونباخ |
کیفیت زندگی کاری |
Amini & Mortazavi, 2013 |
9-1 |
787/0 |
رفتار خادمانه مدیران |
Hernandez, 2007 |
17-10 |
894/0 |
عجین شدگی شغلی |
Solano, 2009 |
32-18 |
829/0 |
در این تحقیق کلیه معلمان آموزش و پرورش ناحیه های 2، 3 و 4 شهر مشهد در کلیه مقاطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم که حدود 1500 نفر میباشند، به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدهاند[8]. این معلمان در مجموع دو شیفت کاری و در 822 مدرسه شاغل هستند. نمونه آماری این مطالعه که براساس فرمول حجم نمونه کوکران با واریانسی که از طریق نمونهگیری مقدماتی به حجم30 نفر محاسبه گردید، شامل 197 نفر میباشد (13درصد از حجم جامعه آماری). از آنجا که محقق پیش بینی عدم تکمیل یا بازگشت تعدادی از پرسشنامه های توزیع شده را داشت، تعداد 216 پرسشنامه توزیع شد که در نهایت تعداد 200 پرسشنامه تکمیل شده برگشت داده شد. روش نمونه گیری باتوجه به در اختیار داشتن فهرست مدارس3 ناحیه آموزش و پرورش بر اساس مقطع آموزشی معلمان در سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم، روش احتمالی طبقهای است، به طوری که ابتدا 5/6 درصد[9] از مدارس هر مقطع تحصیلی به طور تصادفی انتخاب گردید و سپس پرسشنامههابه طور مساوی بین چهار نفر از معلمان هر مدرسه توزیع شد. جدول 2 تعداد مدارس هر مقطع و تعداد افراد انتخاب شده را مشخص میکند.
جدول2 حجم نمونه انتخابی از بین مدارس مقاطع تحصیلی مختلف
مقطع |
تعداد کل مدارس |
تعداد مدرسه منتخب |
تعداد معلمان منتخب |
ابتدایی |
363 |
24 |
96 |
متوسطه اول |
195 |
13 |
52 |
متوسطه دوم |
264 |
17 |
68 |
جمع |
822 |
54 |
216 |
یافتههای تحقیق وتجزیه و تحلیل های آماری
مدل اندازهگیری تحقیق
پیش از ارزیابی مدل معادله ساختاری،لازم است معناداری بارهای عاملی سازههای مختلف پرسشنامه در پیش بینی گویههای مربوطه بررسی شده تا از برازندگی مدلهای اندازهگیری و قابل قبول بودن شاخصهای آنها دراندازهگیری سازهها اطمینان حاصل شود. این مهم، بااستفاده ازتکنیک تحلیل عاملی تأییدی(CFA[10]) در نرم افزار AMOS به انجام رسید. با توجه به مدل CFA برازشیافته، وزن عاملی گویهی شماره 23 در سطح تشخیص 05/0 معنادار نشد؛ بنابراین این گویهها از فرایند تحلیل دادهها حذف شده و با بقیه سوالات به تجزیه و تحلیل پرداخته شد. لذا با توجه به بارهای عاملی معنادار اعتبار همگرایی ابزار سنجش تایید میشود. ضمناینکه کواریانس بین متغیرهای تحقیق نیز دو به دو کمتر از عدد 9/0 است بنابراین عدم همپوشانی در قالب اعتبار افتراقی نیز تایید میشود. که در نتیجه آن اعتبار سازه مدل مورد تایید میشود. همچنین با توجه به اینکه شاخصهای برازش نیز در محدوده مطلوب خود قرار دارد، بنابراین مدل اندازهگیری تحقیق از برازش قابل قبولی برخوردار است. لذا به طور کلی مدل اندازهگیری تحقیق مورد تایید محقق قرارگرفت که به دلیل رعایت اختصار از گزارش جزئیات بارهای عاملی و شاخص های نرمال بودن و معناداری تک تک گویه ها پرهیز شده است. جدول 3 نتایج شاخصهای برازش مدل اندازهگیری تحقیق در قالب تحلیل عاملی تأییدی را نشان میدهد.
جدول3. نتایج شاخصهای برازش مدل اندازهگیری تحلیل عاملی تأییدی(CFA)
χ2 = 544.627, df = 383, Pvalue = .000, CMIN/DF = 1.422, RMR = .063, GFI= .859, CFI = .954, IFI = .955, RMSEA = .046 |
استنتاج آماری فرضیات تحقیق
به منظور آزمون فرضیه های تحقیق و بررسی روابط بین متغیرهای مدل تحقیق، از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. شکل 2 نتیجه حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری را نمایش میدهد. در این مدل متغیرهای عجین شدگی شغلی (که در شکل2 با نماد Engagement مشخص است)، کیفیت زندگی کاری (که در شکل2با نمادQWL مشخص است)، و متغیر رفتار خادمانه (که در شکل2 با نمادStewardship مشخص است) به عنوان متغیر مکنون در نظر گرفته شده و هر یک از گویه های این متغیرها که در شکل2 در مستطیل مشخص شده است به عنوان متغیر مشهود در فرایند تحلیل وارد شدهاند.
برازش مدل تحقیق
به منظور برازش مدل نخست تحقیق از شاخصهای برازندگی مدل معادلات ساختاری بهرهگرفته شد که براساس آن، شاخصهابدینگونه برآورد شده است:
χ2= 625.856, df= 389 (PValue= .000), CFI=.933, GFI=.839, IFI = .934, TLI = .920, and RMSEA=.055. HOELTERα=.95=139
با توجه به مقدار بدست آمده برای هرشاخص، مدل تحقیق ازبرازندگی خوبی برخوردار است. همچنین شاخص هلتر گزارش شده، که بطورخاص برموضوع کافی بودن حجم نمونه تمرکزدارد، درسطح اطمینان95 درصد، مقدار139را نشان میدهد، که بزرگتربودن حجم نمونه ازآن، نشان ازکفایت حجم نمونه دراین مطالعه دارد.
بررسی فرضیه های تحقیق
با بررسی صورت گرفته همانطور که در جدول 4 قابل مشاهده است، اثر رفتار خادمانه مدیران در فرضیه اول بر کیفیت زندگی کاری معلمان ؛ اثر رفتار خادمانه مدیران بر عجین شدگی شغلی معلمان در فرضیه دوم، اثر کیفیت زندگی کاری بر عجین شدگی شغلی معلمان در فرضیه سوم و نهایتا اثر میانجی کیفیت زندگی کاری در رابطه بین رفتار خادمانه درک شده از طرف مدیران و عجین شدگی شغلی معلمان در فرضیه چهارم در سطح تشخیص 5درصد تأیید میشود. همچنین با توجه به مثبت بودن ضرایب رگرسیونی آنها، میتوان این نتیجه را گرفت که این اثرات همگی مثبت و مستقیم میباشد.
شکل2. مدل معادله ساختاری تحقیق
جدول 4. ضریب رگرسیونی و معناداری فرضیههای تحقیق
فرضیه |
مسیر |
ضریب رگرسیونی |
p-value |
نتیجه |
1 |
رفتار خادمانه مدیران ← کیفیت زندگی کاری معلمان |
37/0 |
000/0 |
تأیید |
2 |
رفتار خادمانه مدیران ← عجین شدگی شغلی معلمان |
21/0 |
003/0 |
تأیید |
3 |
کیفیت زندگی کاری ← عجین شدگی شغلی معلمان |
58/0 |
000/0 |
تأیید |
4 |
رفتار خادمانه مدیران ← کیفیت زندگی کاری ← عجین شدگی شغلی معلمان |
212/0 |
001/0 |
تأیید |
جمع بندی و نتیجهگیری
نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که رفتار خادمانه مدیران در چارچوب نظریه خادمیت درشکل گیری عجین شدگی شغلی معلمان و توسعه کیفیت زندگی کاری آنها ایفای نقش میکند. ضمن اینکه توجه به موضوع کیفیت زندگی کاری نه تنها بطور مستقیم درگسترش و توسعه عجین شدگی شغلی معلمان تأثیر گذار است بلکه رابطه رفتار خادمانه مدیران و عجین شدگی شغلی معلمان را نیز میانجی گری مینماید. این نتایج اشاره به آن دارد که رفتار خادمانه مدیران از طریق مسئولیت پذیری شخصی، بر قراری توازن بین منافع ذی نفعان و منافع خود، و ایجاد توازن مناسب بین منافع سهامداران و منافع خود، نیاز های زیستی، تعلق و دانشی مطرح در ارتقای کیفیت زندگی کاری کارکنان را در جهت اشتیاق بیشتر و عجین شدگی شغلی تأمین میکند، تا کارکنان بتوانند با انرژی بیشتر، جذب وظیفه شغلی خود بشوند و تمام تلاش و همّ و غمّ خود را وقف تعالی و پیشبرد اهداف سازمان نمایند. همان طور که نتیجه تحقیق (Sendjaya & Sarros, 2002) نیز به این نکته اشاره میکند که اتخاذ رویکرد مبتنی بر نظریه خادمیت توسط مدیران با برقراری تعادل بین کار و زندگی شخصی کارکنان و پیشرفت و رشد در کارراهه شغلی کارکنان و ایجاد حس نوعدوستی در بین افراد به همراه تکریم و احترام متقابل بین یکدیگر نیازهای تعلق کارکنان را تأمین میکند. ضمن اینکه (Hoseini Nasab et al, 2010) نیز تأکید کردهاند که خادمیت مدیران با تشویق افراد به خدمتگزاری سبب میشود تا افراد به رشد و سطح بالایی از کیفیت زندگی دست پیدا کنند و به طور مؤثری با احساسات و عواطف زیر دستان برخورد کنند و نیازهای آنها را تشخیص داده و آنان را به طور مؤثری برانگیزانند و با تأثیرگذاری بر میزان عجین شدگی شغلی آنها، از این طریق سازمانهای خود را بهبود بخشند. (Tajvaran, & Seif, 2017) نیز رفتار خادمانه مدیران را که نیازهای معلمان خود را در اولویت نخست قرار میدهند، نقش محوری در ارضای نیاز آنها دانسته که در رضایت، اشتیاق و عجین شدگی شغلی آنها پیشرو خواهد بود. این همان نتیجهای است که (Kanten & Sadullah, 2012) نیز در پژوهش خود بدان دست یافتهاند.
از سویی با توجه به معناداری اثر رفتارخادمانه مدیران بر عجین شدگی شغلی کارکنان در مطالعه حاضر، از جهاتی همسویی آن را با یافته های مطالعات محققانی مانند (Vallejo, 2009) مورد تأیید میباشد، این محقق در مطالعه خود به این نتیجه دست یافت که روابط خادمیت بین مالکان سازمان و کارکنان تأثیر مثبتی بر ساختارهای تعهد سازمانی و مولفه های آن مانند تعیین هویت، مشارکت و همکاری، وفاداری و همچنین بر عملکرد سازمان، سودآوری و بقاء دارد. (Craig, 2008) و (Olson, 2009) نیز در مطالعات خود به این نتیجه دست یافتند که روابط خادمیت و فرهنگ خادمیت در سازمان تعهد اعضای سازمان و عجین شدگی شغلی آنان را افزایش می دهد. از طرفی (Elddestona & Kellermanns, 2007) نیز در مطالعه خود بیان نمودهاند که مدیریت با چشم انداز نظریه خادمیت در سازمان از طریق افزایش نوع دوستی در سازمان، روابط متعارض را کاهش داده و با افزایش مشارکت سازمانی و عجین شدگی شغلی تاثیر مثبتی بر عملکرد سازمان دارد. (Madison, 2014) نیز ظهور رفتار خادمانه مدیران را مقدمهای برای عجین شدگی شغلی افراد میداند؛ موضوعی که (Kordi & Nastizaei, 2015) (Akharbin et al, 2014)، (Nathan, 2014)، (Khorram et al, 2012) و (Clercq et al, 2014) نیز آن را به در پژوهش هایی جداگانه در ارتباط بین مدیران و معلمان مدارس بعضاً به تأیید رساندهاند. بنابراین با توجه به یافته های این مطالعه و تحقیقات پیشین، همکاری و مشارکت و عجین شدگی شغلی اعضای سازمان می تواند از سوی مدیران رده عالی سازمان تقویت و یا تضعیف گردد. در و اقع رفتارهای خادمانه مدیران مانند: توجه به منافع جمعی، پرهیز از خود منفعتی و خود خدمتی در سازمانها تاثیر مثبتی بر ساختارهای رضایت، تعهد سازمانی و مولفه های آن مانند تعیین هویت، مشارکت و همکاری، وفاداری، عجین شدگی شغلی و همچنین بر عملکرد سازمان دارد. در واقع معلمان زمانی که رفتار خادمانه، نوع دوستی، کمک به پرورش ظرفیت های ناشناخته و استعدادها، از خودگذشتگی و احساس مسئولیت برای خدمتگزاری مدیران را در مدرسه مشاهده میکنند، تشویق خواهند شد که خود نیز در خدمت به دانش آموزان و یا والدین آنها، مشارکت در امور مرتبط با شغل و تصمیمات مدرسه تمام تلاش خود را داشته باشند و به احساس تعلق و هویت نسبت به شغل و مدرسه آنها افزوده میشود تا از میزان احساس بیگانگیشان کاسته شود؛ در صورتی که چنانچه چنین حسی از آنها گرفته شود در ارائه خدماتشان به دانش آموزان در راستای پرورش و رشدشان بی تفاوت و بی میل خواهد شد. لذا به مدیران مدارس پیشنهاد میشود که شفاف سازی برنامه های خدمترسانی، اولویتبندی نیازها و تقاضاهای ارتقا دهنده کیفیت زندگی کاری معلمان را در راستای تسهیل و ساماندهی نیازهای زیستی، تعلق و دانشی همچون برنامه های آموزشی، انتقال تجارب، تجزیه و تحلیل مشکلات و مسائل معیشتی و کاری معلمان، پذیرش و ترویج روحیه پرسشگری و مطالبه گری، ارتقای روابط کاری و اجتماعی شایسته در بین همکاران، ترویج فرهنگ همدلی و تشریک مساعی و پرهیز از اقداماتی که ادراک منفعت طلبی شخصی و خودپسندی میتواند داشته باشد؛ سرلوحه اقدامات مدیریتی و رفتار خادمانه خود قرار دهند.
یافته های پژوهش به متولیان حوزه مدیریت رفتاری در سازمانهایی نظیر آموزش و پرورش کمک میکند تا ضمن درنظرگرفتن سایرحوزه های اثرگذار برگسترش و تقویت اشتیاق و عجین شدگی شغلی همچون فرهنگ سازمانی و توانمندسازی روانشناختی، خود تعیین کنندگی و انگیزش شغلی(Naami & Piriaei, 2011)، نیازهای روانی اساسی و محیط های حامی استقلال(Asgari Sarem et al, 2012) و غیره که کنترل آن در سازمان در اختیار آنان است، رویکرد خادمانه مدیریت با تأکید بر ارتقای کیفیت زندگی کاری معلمان را نیز درنظر بگیرند چرا که همانطور که (Amini, 2015) نیز به آن اشاره میکند ایدآل ترین مدیران آنهایی هستند که همواره به خدمت رسانی به پیروان و احترام به ایشان و مقام آنها متمایل بوده، به رشد و پیشرفت سازمان و حداکثرسازی ظرفیت کارکنان خود اهمیت می دهند تا از پیامدهای مثبت آن نظیر تعهد سازمانی، عجین شدگی شغلی و رضایت شغلی کارکنان در سازمان خود بهرهمند شوند به ویژه زمانی که این کارکنان، معلمان جامعه باشند. و در پژوهشی دیگر (Naemi, 2018) نیز عوامل مختلفی از جمله عدالت سازمانی، جامعه پذیری سازمانی، رضایت شغلی، جو و فرهنگ سازمانی را تحت پوشش انگیزه های معنوی رفتار خادمانه مدیران عامل ارتباطات اثربخش با معلمان معرفی میکند. بنابراین اتخاذ چنین رویکردی شرایط بهره گیری مؤثر از منابع محیطی، دستیابی به مزیت رقابتی و خلق ارزش، توسعه قابلیتهای هستهای پویا، و جاه طلبی و تعالی سازمان را فراهم خواهد آورد.
از جمله محدودیتهایی که در تحلیل نتایج این پژوهش باید در نظر گرفته شود، مسئله شیفت های کاری صبح و عصر معلمان در مدارس است که داده های این پژوهش بدون در نظر گرفتن این موضوع که شاید بر کیفیت زندگی کاری و اشتیاق شغلی معلمان اثرگذار باشد، مورد بررسی قرار گرفته است لذا در پژوهش های آتی پیشنهاد میشود، باتوجه به این مسئله روابط بین متغیرها مورد تحلیل قرار بگیرد. همچنین مسئله عدم موافقت سایر نواحی 7گانه آموزش و پرورش به منظور جمع آوری اطلاعات، محدودیت دیگری است که موضوع نمونه گیری تحقیق را با توجه به وجود بسترهای متفاوت مدارس در سایر ناحیهها تحت تأثیر خود قرار میدهد. در نهایت باتوجه به اینکه شکل گیری رفتارخادمانه مدیران خود میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار داشته باشد که در این تحقیق بدان پرداخته نشد، لذا در پژوهش های آتی پیشنهاد میشود که شناسایی این عوامل مؤثر سرلوحه اهداف پژوهشی قرار بگیرد.
[1].Agency Theory
[2].Stewardship theory
[3].Friend
[4].Businessperson
[5].Karl
[6].Welchman
[7].Structural Equation Modeling-SEM
[8] از بین 7ناحیه آموزش و پرورش شهر مشهد، محقق تنها موفق به جلب همکاری این سه ناحیه شده است.
[9] باتوجه به اینکه تعداد مدارس به طور تقریبی نصف تعداد کل معلمان است، لذا 13درصد حجم نمونه معلمان، باتوجه به تعداد مدارس نصف شده است.
[10].Confirmatory Factor Analysis